ایمجین از Jungkook
مردم سرزمینی که تو توش زندگی میکردی هرگز تصور نمیکردن روزی برسه که بتونن راهی پیدا کنن که بشه سرزمین های دیگه رو کشف کرد...
اما حالا که این اتفاق افتاده بود ترس بدی تو قلب مردم رسوخ کرده و داشت اونهارو فراری میداد....
شایعه شده بود که ممکنه در اون سرزمین ناشناخته، افراد یا موجودات خطرناکی همراه با جادوهای قوی و توانایی نفرین کردن وجود داشته باشه....
تمام مردم سمت کلبه چوبی تو اومدن تا ازت بخوان که به اون سرزمین بری...
تو بخاطر اشتیاقی که داشتی قبول کردی و آماده شدی که به اون سرزمین بری..
نزدیک آبشار شدی و نفس عمیقی کشیدی و بعد خودتو به دست اون آبشار دادی....
چشماتو که باز کردی با تعجب نشستی و به اطراف نگاه کردی...
با برگردوندن سرت با مرد جذابی چشم تو چشم شدی....
اونم درحالی که به چشمهات خیره بود گفت:
÷هیونگ این دختر خوشگله بیدار شد قرارمون یادت نره ها اون مال منه
✓ #madi~ #jungkook~ #BTS❜
⊸ @fan_bts_madi
اما حالا که این اتفاق افتاده بود ترس بدی تو قلب مردم رسوخ کرده و داشت اونهارو فراری میداد....
شایعه شده بود که ممکنه در اون سرزمین ناشناخته، افراد یا موجودات خطرناکی همراه با جادوهای قوی و توانایی نفرین کردن وجود داشته باشه....
تمام مردم سمت کلبه چوبی تو اومدن تا ازت بخوان که به اون سرزمین بری...
تو بخاطر اشتیاقی که داشتی قبول کردی و آماده شدی که به اون سرزمین بری..
نزدیک آبشار شدی و نفس عمیقی کشیدی و بعد خودتو به دست اون آبشار دادی....
چشماتو که باز کردی با تعجب نشستی و به اطراف نگاه کردی...
با برگردوندن سرت با مرد جذابی چشم تو چشم شدی....
اونم درحالی که به چشمهات خیره بود گفت:
÷هیونگ این دختر خوشگله بیدار شد قرارمون یادت نره ها اون مال منه
✓ #madi~ #jungkook~ #BTS❜
⊸ @fan_bts_madi
۲۰.۰k
۲۷ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.