عاشقانه های شبنم درکنار زندگیم
وقت را گم می کنم وقتی که صحبت می کنی
با کلامت روح می بخشی، طبابت می کنی
میزنی لب را به آب و آب شربت می شود
با لب قندت جهان را غرق نعمت می کنی
بس که نازی هر چه می پوشی همان مد می شود
این چنین بر چهره ی شهرت حکومت می کنی
گونه هایت چال دار و گیسوانت چتری است
حدّ زیباتر شدن را بی نهایت می کنی
این چنین زیبا نباش ای ماه شهرآشوب من
می روی از خانه بیرون و قیامت می کنی
چشم ها را بیمه از زیبایی ات بی فایده ست
بیمه را وادار به رفع خسارت می کنی
با کلامت روح می بخشی، طبابت می کنی
میزنی لب را به آب و آب شربت می شود
با لب قندت جهان را غرق نعمت می کنی
بس که نازی هر چه می پوشی همان مد می شود
این چنین بر چهره ی شهرت حکومت می کنی
گونه هایت چال دار و گیسوانت چتری است
حدّ زیباتر شدن را بی نهایت می کنی
این چنین زیبا نباش ای ماه شهرآشوب من
می روی از خانه بیرون و قیامت می کنی
چشم ها را بیمه از زیبایی ات بی فایده ست
بیمه را وادار به رفع خسارت می کنی
۵.۰k
۰۸ بهمن ۱۴۰۲