عاشق که نباشی پاییز وصلهی ناجور فصلهاست

عاشق که نباشی، پاییز، وصله‌ی ناجور فصل‌هاست...
پاییز را باید عاشق بود، که این صبح‌های ابری و سرد، بدون دوست داشتن کسی، نمی‌چسبد.
که این غروب‌های نارنجی و زرد، بدون خواستن و فکر کردن به کسی، نمی‌چسبد.
پاییز را باید عاشق بود، که اگر نباشی؛ باران‌های بی‌امان و خش خش برگ‌ها، دمار از روزگار تنهایی‌ات در می‌آورند.
که چای داغ عصرهای سرد پاییزت را چگونه می‌نوشی بدون حضور و حرف‌های کسی؟
که چگونه حال و هوای پاییز را طاقت می‌آوری؟
که چگونه می‌‌خوابی؟ که چگونه بیدار می‌شوی؟ بی عشق؟
پاییز را باید عاشق بود،
که آدم‌های بدون عشق،
وصله‌های ناجور پاییزند...

#نرگس_صرافیان_طوفان
دیدگاه ها (۱)

آهنگ بازی از والایار با اجرای خانوم فرزانه بدری به زبان اشار...

سر رشته شادیست خیال خوش توسرمایه گرمیست مها آتش توهرگاه که خ...

زیبایی تو همون رگیه که از دستها ، از مردمکِ چشمها ،از ضربان ...

بیشترین عشقِ جهان را به سوی تو می‌آورماز معبرِ فریاد‌ها و حم...

yek tarafe part : 4

#طلوعِ‌چشمهایت...به خیالم می‌روی و از یاد خواهم برد نگاه ملی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط