دلنوشته: سه سال پیش توی همین روزای تکراری گیر کرده بودم ت
#دلنوشته: سه سال پیش توی همین روزای تکراری گیر کرده بودم تو روزایی که شوق شفا بعد کلی این دکتر اون دکتر با کلی درد و بدون مسکن تا تشخیص بیماری رو داشتم و خسته و نا امید از بهبودی کامل،روزایی که خانواده م پشتم بودن،روزایی که دل نازکا جلوم گریه میکردن و قویترا پنهانی اشک میریختن و کوچیکترا با خنده قول مسابقه دو ازم میگرفتن، روزایی که همه برام دعا میکردن و من ادای نذر تو اوج بیماری کردم چه دوست داشتنی امام رضا منو طلبید تا اولین قدمام برای زیارت ایشون باشه، هیچوقت فکرشو هم نمیکردم تو روزای تکرای سه سال بعد گیر کنم و در سلامت کامل از خدا شفای همه ی مردم کره ی خاکی رو بخوام،غصه ی دیروز و امروز رو نخورید،فردا مال ماست شاد باشید و سلامت
يه نگاه به پنج سال پيشت كن،
كدوم از اون دغدغه هات
الان دغدغت هستن؟
اصلا يادت مياد چى بودن؟
زندگى يعنى همين،
فراموشى و فراموشى و فراموشى..
يه نگاه به پنج سال پيشت كن،
كدوم از اون دغدغه هات
الان دغدغت هستن؟
اصلا يادت مياد چى بودن؟
زندگى يعنى همين،
فراموشى و فراموشى و فراموشى..
۱۱.۵k
۱۴ تیر ۱۳۹۹