+ هی اوپا
+ هی اوپا
یونگی زود سرشو برگردوند ولی ا.ت به اون نگفت اوپا عصبانی برگشت اونور
+ میشه کمکم کنی زیپ لباسمو ببندم زیر بازومه
کوک : اره اره وایستا
یونگی چشاش درشت شد و زود روشو اینوری کرد ک با تو و کوک ک دس ب سینه وایستاده بودید روبرو شد
یونگی : شماها چتونه انقد سروصدا میکنید ؟
+ هی اوپا یونگی شی مشکوکه
اومد کنار گوشت و گفت : دوست داره
یونگی دستاشو کرد تو جیبش و سرد نگاتون میکرد نمیدونستی چطور دلشو ب دست بیاری چون توام حست باش یکی بود
+ یونگی شی من از تو خوشم میاد
خنده های لسه ایشو زد و با ذوق و سرعت رفت داخل اتاق و محکم درو بست و خنده های ریز تو و کوک مونده بود ....
¦ ❀°#suga ¦
✿••٠٠ #J_u_n_g_k_o_o_k ٠٠••✿
{لایک کنید دیگه😔}
یونگی زود سرشو برگردوند ولی ا.ت به اون نگفت اوپا عصبانی برگشت اونور
+ میشه کمکم کنی زیپ لباسمو ببندم زیر بازومه
کوک : اره اره وایستا
یونگی چشاش درشت شد و زود روشو اینوری کرد ک با تو و کوک ک دس ب سینه وایستاده بودید روبرو شد
یونگی : شماها چتونه انقد سروصدا میکنید ؟
+ هی اوپا یونگی شی مشکوکه
اومد کنار گوشت و گفت : دوست داره
یونگی دستاشو کرد تو جیبش و سرد نگاتون میکرد نمیدونستی چطور دلشو ب دست بیاری چون توام حست باش یکی بود
+ یونگی شی من از تو خوشم میاد
خنده های لسه ایشو زد و با ذوق و سرعت رفت داخل اتاق و محکم درو بست و خنده های ریز تو و کوک مونده بود ....
¦ ❀°#suga ¦
✿••٠٠ #J_u_n_g_k_o_o_k ٠٠••✿
{لایک کنید دیگه😔}
۱۳.۴k
۲۶ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.