عاشقانه های شبنم
می خواهم از تقدیر ویرانگر بگویم
بغض غزل لبریز شد دفتر بیاور
تا ضامن عشقم قسم های تو باشد
در بقچهی خود پیر و پیغمبر بیاور
تا از زبان عاشق تو جان بگیرم
نام مرا یک دفعهی دیگر بیاور
هر جمعه وقتی می روی سوی مزارم
از جسم من یک مشت خاکستر بیاور
دل دادن و دل بردن آسان است امروز
در کارزار عاشقی ها سر بیاور
بی مهریت ما را قفسپرورده کرده
از آسمان عشق بال و پر بیاور
بغض غزل لبریز شد دفتر بیاور
تا ضامن عشقم قسم های تو باشد
در بقچهی خود پیر و پیغمبر بیاور
تا از زبان عاشق تو جان بگیرم
نام مرا یک دفعهی دیگر بیاور
هر جمعه وقتی می روی سوی مزارم
از جسم من یک مشت خاکستر بیاور
دل دادن و دل بردن آسان است امروز
در کارزار عاشقی ها سر بیاور
بی مهریت ما را قفسپرورده کرده
از آسمان عشق بال و پر بیاور
۳.۳k
۱۴ فروردین ۱۴۰۳