وقتی فروخته میشی بهش اما .......◆★
وقتی فروخته میشی بهش اما.......◆★
𝕊𝔼𝔸𝕊𝕆ℕ 3
𝙿𝙰𝚁𝚃 1
ا.ت ویو
بیدار شدم کارا رو کردم رفتم صبحونه رو اماده کردم بچه ها رو بیدار کردم نشستن خوردن و جوکیونگ و بورام جمع کردن شستن و من نشسته بودم و به پنجره که بارون باریده و خیس شده بود و قطره قطره می چکید خیره بودم و به جیمین فکر می کردم که با صدای بورام امدم به خودم
بورام : مامان کی میخوای دست از سر بابا بر داری بابا دیگه نیست بابا مرده
جوکیونگ: اره مامان بابا مرده دیگه نیست
سوهو: بچه ها ول کنین بسه
ا.ت: بابا تون خیلی خوشگل بود بابا تون منو میپرسیتید منم اونو مثل اینکه اون همه کسم بود اون انگار فرشته بود اون کسی بود که میتونستم تا اسمش بیاد آرامش بگیرم فقط با صداش یا اسمش
پایان
𝕊𝔼𝔸𝕊𝕆ℕ 3
𝙿𝙰𝚁𝚃 1
ا.ت ویو
بیدار شدم کارا رو کردم رفتم صبحونه رو اماده کردم بچه ها رو بیدار کردم نشستن خوردن و جوکیونگ و بورام جمع کردن شستن و من نشسته بودم و به پنجره که بارون باریده و خیس شده بود و قطره قطره می چکید خیره بودم و به جیمین فکر می کردم که با صدای بورام امدم به خودم
بورام : مامان کی میخوای دست از سر بابا بر داری بابا دیگه نیست بابا مرده
جوکیونگ: اره مامان بابا مرده دیگه نیست
سوهو: بچه ها ول کنین بسه
ا.ت: بابا تون خیلی خوشگل بود بابا تون منو میپرسیتید منم اونو مثل اینکه اون همه کسم بود اون انگار فرشته بود اون کسی بود که میتونستم تا اسمش بیاد آرامش بگیرم فقط با صداش یا اسمش
پایان
۵.۶k
۲۳ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.