Van Gogh part 2

/ت ویو : کسی وارد بار شد که برام خیلی آشنا بود دو نفر با کت شلوار مشکی کنارش ایستاده بودن رئیس بار جلوش رفت باهاش صحبت کرد اون مرد رفت مکان مخصوص نشست به نظر میومد‌ خیلی پولدار باشه هیکل بزرگی داشت و کت شلواری که پوشیده بود واقعا بهش میومد بدن بزرگ و ورزشکاری داشت اون واقعا جذاب بود اماده رقص شدم وقتی که بدنم با آهنگ هماهنگ شد و جلوش میرقصیدم چشای خماری دیدم که بهم خیره شده و چشم ازم برنمیداره بعد رقص رفتم پشت پیش دوستم با هم حرف می‌زدیم که بعد از نیم ساعت رئیس بار اومد سراغم
×ا/ت تو خریده شدی و باید بری
+چی منظورت چیه که خریدنم تو منو فروختیییی
×پول خوبی میداد و من هم تورو فروختم
+چی ولی من نمیخوام
×تو به عنوان یه رقصنده و برده جنسی میری باید خوشحال باشی که یه مرد به شدت پولدار تورو خریده
+ولی من نمیخوام یه مرد لعنتی بهم دست بزنه
اون دو مرد سیاه پوش وارد اتاق شدن و با خودشون بردنم آنقدر جیغ داد کردم که فقط میدونم‌ یه دستمال اومد‌ روی دهنم همه جا سیاه شد
کوک ویو : وارد بار شدم سر جایی که اون لعنتی گفت نشستم امیدوارم باعث نشه حوصلم سر بره چون تیکه تیکش میکنم اون دختر وقتی با چشای تیله ایش بهم خیره شد قلبم شروع کرد به تند تند تپیدن اون چشا درست تو تمام طراحی هام بوده اون دختر برام آشناس اون بدن اون حالت چهره لباش همشون برام آشناس لعنتی نمیتونم تحمل کنم اینجوری داره جلوم می‌رقصه و نمیتونم جلوی خودمو بگیرم اون بدن و اون چشا زیرم نباشن آنقدری محو اون دختر شده بودم که یخ توی لیوان مشروبم آب شده بود اون دختر میخواستم
از جام بلند شدم و سمت رئیس بار رفتم
_این دختر می‌خوام بخرم
×ولی اون فروشی نیست بیشترین پولی که این بار درمیاره از اونه
_چقدر میخوای ۸۰ میلیارد
×چ چی
_۱۰۰ میلیارد کافیه ؟ چرا لال شدی
×ه ه هرچی شما بگین قربان
_خوبه همین امشب میبرمش وسایلش جمع کنه
×چ چشم
از اونجا رفتم بیرون سوار ماشین شدم راننده حرکت کرد ......
حمایت کنید پارت بعد زود بزارم 🖤⛓️