فیک: انتقام عشق
فیک: انتقام عشق
part²
جئون هرکاری هم که کرده باشه، عمرا دستور تجاوز داده باشه
جونگکوک به خودش قول داده که هیچ وقت به کسی تجاوز نکنه و دستور همچنین کار کثیفی رو نده و تا حالا هم اینکار را نکرده و هیچ وقت اینکار را نمیکنه
دو مرد چه مین را به زیرزمین بردن
زیرزمین از جهنم هم بدتره
پر از زندان های کوچیک که یک نفر به زور جاش میشه
همه جای زیرزمین را خون گرفته و از سردیوار زیرزمین خون ریخته میشه
اونجا پر از دستگاه های شکنجه اس که افرادی که جئون دستور داده را شکنجه میکنند
چه مین هنوز بیهوش بود و متوجه مکانی که بود نمیشد
چه مین را داخل یکی زندان ها انداختن
چه مین بخاطربدن کوچیکی که داشت توی اون زندان تنگ کوچیک جاش شد
و در سِلول چه مین را بستند
چه مین بیهوش بود و متوجه شکنجه های که افراد را میکردن نمیشد
ولی متوجه آنها بشه که چی؟ وقتی که خودش قراره یکیاز اونها باشه
جئون وارد زیرزمین شد تا دختر دشمنش را ببینه
نزدیک سِلول چه مین شد و روبه روی اون وایساد و به دخترک نگاه میکرد
جئون متوجه زیبایی چه مین شد ولی براش مهم نبود
هیچ چیز توی این دنیا براش مهم نبود جز مادربزرگش
داشت به دختر نگاه میکرد و از بالا به پایین دختر را برانداز میکرد که یکی از مرد ها گفت...
"ارباب میخواهید دختر را بیدار کنم؟"
_نه نمیخواد، خودش بیدار میشه(سرد)
"بله چشم"
جئون داشت به دخترکنگاه میکرد و بعد از زیرزمین بیرون رفت و دختر اونجا موند
دخترک چندساعتی بود که بیهوش است و بعد بخاطر صدای فریاد یکی کسایی که داشت شکنجه میشد بیدار شد
خیلی ترسیده و با بُهت به دوروبرش نگاه میکرد که یکی از مرده ها که برای جئون کار میکرد به اون گفت...
"به به خانم کوچولو بلخره بیدار شد"
+تو..تو دیگه کسی هستی؟
"کسی که قرار ار بودن در کنارش لذت ببری"
+چی داری میگی؟منظورت چیه؟
"بلخره میفهمی خانم کوچولو فقط باید صبرکنی ببینی رئیس دلش میخواد باهات چیکار کنه"
+رئیس؟رئیس کیه؟
"هیییی یکم صبرداشته باش میفهمی"
+چرا منو اوردین اینجا؟
"وا خوبه دارم بهت میگم صبرکن هی داری سوال میپرسی"
+جواب منو بده، چرا اینجام؟
"به منو نگو چیکار کنم چیکار نکنم ، وقتی دستور آمد خودم حسابتو میرسم"
+دستور چی؟
"چقدر خری،چجوری با این مغزت وکیلی شدی؟"
+تو منو از کجا میشناسی؟
"کیه که تو رو نشناسه"
+میخواید باهام چیکار کنید؟
"کارای که هیچ وقت فکرشو نمیکردی کسی سرت بیاره"
+میخواید منو بکشید؟
"نه یهوی که نه ولی زره زره چرا"
+هرکاری دلیلی داره پس کار شما هم دلیلی داره
"معلومه که دلیل داره"
+خب دلیلش چیه؟
مرد میخواست حرف بزنه صدای رئیس مانع اینکار شد
continues...
ادامه دارد...
part²
جئون هرکاری هم که کرده باشه، عمرا دستور تجاوز داده باشه
جونگکوک به خودش قول داده که هیچ وقت به کسی تجاوز نکنه و دستور همچنین کار کثیفی رو نده و تا حالا هم اینکار را نکرده و هیچ وقت اینکار را نمیکنه
دو مرد چه مین را به زیرزمین بردن
زیرزمین از جهنم هم بدتره
پر از زندان های کوچیک که یک نفر به زور جاش میشه
همه جای زیرزمین را خون گرفته و از سردیوار زیرزمین خون ریخته میشه
اونجا پر از دستگاه های شکنجه اس که افرادی که جئون دستور داده را شکنجه میکنند
چه مین هنوز بیهوش بود و متوجه مکانی که بود نمیشد
چه مین را داخل یکی زندان ها انداختن
چه مین بخاطربدن کوچیکی که داشت توی اون زندان تنگ کوچیک جاش شد
و در سِلول چه مین را بستند
چه مین بیهوش بود و متوجه شکنجه های که افراد را میکردن نمیشد
ولی متوجه آنها بشه که چی؟ وقتی که خودش قراره یکیاز اونها باشه
جئون وارد زیرزمین شد تا دختر دشمنش را ببینه
نزدیک سِلول چه مین شد و روبه روی اون وایساد و به دخترک نگاه میکرد
جئون متوجه زیبایی چه مین شد ولی براش مهم نبود
هیچ چیز توی این دنیا براش مهم نبود جز مادربزرگش
داشت به دختر نگاه میکرد و از بالا به پایین دختر را برانداز میکرد که یکی از مرد ها گفت...
"ارباب میخواهید دختر را بیدار کنم؟"
_نه نمیخواد، خودش بیدار میشه(سرد)
"بله چشم"
جئون داشت به دخترکنگاه میکرد و بعد از زیرزمین بیرون رفت و دختر اونجا موند
دخترک چندساعتی بود که بیهوش است و بعد بخاطر صدای فریاد یکی کسایی که داشت شکنجه میشد بیدار شد
خیلی ترسیده و با بُهت به دوروبرش نگاه میکرد که یکی از مرده ها که برای جئون کار میکرد به اون گفت...
"به به خانم کوچولو بلخره بیدار شد"
+تو..تو دیگه کسی هستی؟
"کسی که قرار ار بودن در کنارش لذت ببری"
+چی داری میگی؟منظورت چیه؟
"بلخره میفهمی خانم کوچولو فقط باید صبرکنی ببینی رئیس دلش میخواد باهات چیکار کنه"
+رئیس؟رئیس کیه؟
"هیییی یکم صبرداشته باش میفهمی"
+چرا منو اوردین اینجا؟
"وا خوبه دارم بهت میگم صبرکن هی داری سوال میپرسی"
+جواب منو بده، چرا اینجام؟
"به منو نگو چیکار کنم چیکار نکنم ، وقتی دستور آمد خودم حسابتو میرسم"
+دستور چی؟
"چقدر خری،چجوری با این مغزت وکیلی شدی؟"
+تو منو از کجا میشناسی؟
"کیه که تو رو نشناسه"
+میخواید باهام چیکار کنید؟
"کارای که هیچ وقت فکرشو نمیکردی کسی سرت بیاره"
+میخواید منو بکشید؟
"نه یهوی که نه ولی زره زره چرا"
+هرکاری دلیلی داره پس کار شما هم دلیلی داره
"معلومه که دلیل داره"
+خب دلیلش چیه؟
مرد میخواست حرف بزنه صدای رئیس مانع اینکار شد
continues...
ادامه دارد...
۹.۱k
۱۰ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.