عاشقانه های شبنم

همین جا  بود ؛ دل دیوانه اش شد
چنان گیسو اسیر شانه اش شد
دلم را برد با  چشمان مستش
دو چشم خیس من پیمانه اش شد
دیدگاه ها (۰)

عاشقانه های شبنم

عاشقانه های شبنم

عاشقانه های شبنم

عاشقانه های شبنم

چشم خود بستم که دیگر چشم مستش ننگرمدل داد زد دیوانه من میبین...

مرا می‌شناسی تو ای عشق من از آشنایان احساس آبمو همسایه ام مه...

تو شاید ًمن ولی از یاد تو غفلت نمی‌کردم برای دوستی با غیر تو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط