عاشقانه های شبنم
روزگاری هست، دل با حال زار افتاده است
خسته از غم در سراب انتظار افتاده است
او که روزی شاد و سر خوش می سرود، از عاشقی
با چنین حال خرابی از قرار افتاده است
سرد و بی جان روی خاک بد سرشت سرنوشت
مثل اشک از چشم تنگ روزگار افتاده است
خسته از غم در سراب انتظار افتاده است
او که روزی شاد و سر خوش می سرود، از عاشقی
با چنین حال خرابی از قرار افتاده است
سرد و بی جان روی خاک بد سرشت سرنوشت
مثل اشک از چشم تنگ روزگار افتاده است
۴.۱k
۰۶ دی ۱۴۰۳