دیگر شباهتی به انسان ندارم خزنده شده ام پوست انداختم
دیگر شباهتی به انسان ندارم خزنده شده ام پوست انداختم
آنقدر پوست انداختم که دیگر خودم را هم نمیشناسم و شبیه
به موجودی ام که سکوتش را میخورد با درد هایش میخوابد.
مانند کلاغ پایان قصه شده ام که از هر راهی میرود نمیرسد.
آنقدر پوست انداختم که دیگر خودم را هم نمیشناسم و شبیه
به موجودی ام که سکوتش را میخورد با درد هایش میخوابد.
مانند کلاغ پایان قصه شده ام که از هر راهی میرود نمیرسد.
۴.۴k
۰۹ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.