گل من جانی و جانان توام

گل من جانی و    جانان    توام
تو که در جانی و من جان توام

سر چه باشد، دهم  جان به رهت
عشق من، جان که به قربان توام

عاشق دیده و    مژگان   توام
موم دستم،  سر  چوگان  توام

گه شادی و غم، چرخ و فلک
اشک چشم و  لب  خندان توام

نظری کن بر این  عاشق مست
دوسه روزی  که مهمان   توام

مژه بر هم  بزنی،  دل شکنی
بشکنی  دل ، دیده  باران توام...🦋🦋

سلاااام
صبح بهاری بارونیت بخیرونیکی محبوبم💐🫂🧿🌐
دیدگاه ها (۰)

پیشانی بلند تو خود ، بوسه‌گاہ شدشورم میان شورو هیاهو سه‌گاہ ...

آخ! که می‌رود دل ِ ،  غافل ِ بیقرار ِ من رحم نمی‌کند کسی، هی...

بی تو هم بستر شب هستم و همخواب خیالبردم از یاد دگرطعـم هم آغ...

تا از عطشِ عشقِ تو داغم بغلم کنتا خواب بیاید به سراغم بغلم ک...

ای جان من خسته درمانده فدایتمن منتظرم بشنوم از دور صدایت شای...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط