عاشقی درد قشنگی ست دوایش نکنید

عاشقی درد قشنگی ست دوایش نکنید
عشق دردل که افتاد رهایش نکنید
گریه ی مستی وشب گریه تفاوت دارد
هرکه مجنون شده دیوانه صدایش نکنید
دل به هر رهگذر قدر ندانی ندهید
سینه را خانه ی هر بی سرو پایی نکنیم
از ازل بوده وتا ابد خواهد بود
حیف از. آن خانه که عشق بنایش نکنیم
حصرت عشق عزیز است وسخت
تازگی‌ها به گمان حال وهوایش خوش نیست
میرود عشق اگر چاره برایش نکنید
عشق برجسته ترین معجزه ی تاریخ است
حیف است که از سینه جدایش نکنید
دیدگاه ها (۰)

عاقبت روزی مزار سرد من معبد دنجی برایت می‌شودعکس من با آخرین...

شبی درکنج میخانه گرفتم تیغ در دستمبگفتم خالقا یارب تو فکر کر...

به مهری که نفهمیدم چرا دور از احساسمبدستی که نشد بامن یار در...

این کوچه سالهاست بوی سکوت وعطر گل یاس می‌دهدتوی که زمین وزما...

عاشقی درد قشنگیست دوایش نکنیدعشق در دل اگر افتاد رهایش نکنید...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط