وای بچه ها امروز اشغال ترین روز زندگیم بود
وای بچه ها امروز اشغال ترین روز زندگیم بود
دوستم همش داشت بغل گوشم حرف میزد معلم خیلی تند تند همه چیزو میگفت کلاس گرم بود ته کلاسم بودم هیچی نمیشنیدم یه اکیپ هم اونور کلاس بود همش داشتن میخندیدن بعد معلم به عنشم نبود
اومدم خونه دیدم جامدادیم رو جا گزاشتم فردا هم امتحان دارم 🙂
دوستم همش داشت بغل گوشم حرف میزد معلم خیلی تند تند همه چیزو میگفت کلاس گرم بود ته کلاسم بودم هیچی نمیشنیدم یه اکیپ هم اونور کلاس بود همش داشتن میخندیدن بعد معلم به عنشم نبود
اومدم خونه دیدم جامدادیم رو جا گزاشتم فردا هم امتحان دارم 🙂
۱.۸k
۰۳ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.