باد میاد و بارون میره تو مغزم به این فکر میکنم که چقدر ز

باد میاد و بارون میره تو مغزم. به این فکر میکنم که چقدر زندگیم نسبت به سه سال پیش عوض شده، چقدر کم‌تشنج‌تر شاید. مغزم نم میکشه، چرا من هنوز خسته‌م پس؟ شادی مگه نباید همین نقطه آروم باشه؟...


_ من، خودم و درونم
دیدگاه ها (۰)

ای کاش فقط یک بار جای من بودی و خستگیم رو درک میکردی....ای ک...

My edit :)

شاه شاهان :)♡

حق >>>>

"سرنوشت "p,35..ساعت ۳ صبح .....با حس باد سردی چشمامو باز کرد...

You are still at your first point

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط