خیلی وقت پیشا ،
خیلی وقت پیشا ،
لابه لای خنده هامون یه بغضی میکردیم !
الآن لابه لای بغضامون ,
به یاد تو ...خنده ای میکنیم ...
اما چه سود ؟
ماه و خورشید که نرسد به هم ...
تو ماهی 🌙
ولی ! سکانس آخر زندگیم ،
یه دستمال نم دار میکشم رو چشات ...
شاید دیدی مارا نه ؟
ڪه مُردنم را نظاره گر باشی ،
[مُردن دوست داشته شدنت را ]
.
لابه لای خنده هامون یه بغضی میکردیم !
الآن لابه لای بغضامون ,
به یاد تو ...خنده ای میکنیم ...
اما چه سود ؟
ماه و خورشید که نرسد به هم ...
تو ماهی 🌙
ولی ! سکانس آخر زندگیم ،
یه دستمال نم دار میکشم رو چشات ...
شاید دیدی مارا نه ؟
ڪه مُردنم را نظاره گر باشی ،
[مُردن دوست داشته شدنت را ]
.
۱۰.۱k
۰۹ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.