حسِ غم و تنهاییِ عجیبی داره رو دلم سنگینی میکنه
حسِ غم و تنهاییِ عجیبی داره رو دلم سنگینی میکنه
راهِ گلومو بسته و مدام بهانه دستم میده برای گریه!
برایِ رها کردن ، رفتن و گم شدن...
انگار این حس هیچوقت قرار نیست بیخیالِ من بشه
هر چند روز یه بار پیداش میشه منو تا مرزِ نابودی میبره
تا مرزِ نابودی میبره و دقیقا تو نفسِ آخر دستاشو
از رویِ گلوم برمیداره و میذاره نفس بگیرم ،
نفس بگیرم که برای بار هزارم تکرارش کنه.
نمیدونم چی از جونم میخواد،
نمیدونم...
@Lovebandar
راهِ گلومو بسته و مدام بهانه دستم میده برای گریه!
برایِ رها کردن ، رفتن و گم شدن...
انگار این حس هیچوقت قرار نیست بیخیالِ من بشه
هر چند روز یه بار پیداش میشه منو تا مرزِ نابودی میبره
تا مرزِ نابودی میبره و دقیقا تو نفسِ آخر دستاشو
از رویِ گلوم برمیداره و میذاره نفس بگیرم ،
نفس بگیرم که برای بار هزارم تکرارش کنه.
نمیدونم چی از جونم میخواد،
نمیدونم...
@Lovebandar
۲.۶k
۱۰ تیر ۱۴۰۳