تو خونه تنها بودم اومدم طبقه پایین به گربه خونگیم غذا بدم
تو خونه تنها بودم اومدم طبقه پایین به گربه خونگیم غذا بدم که دیدم به دیوار زل زده. با خنده بغلش کردم. درحالی که نوازشش می کردم با لبخندگفتم: به کجا زل زدی پیشی ؟ اونجا هیچی نیست
هنوز جملم کامل نشده بود که صدایی بم گفت :مطمئنی؟
#ترسناک
#پیتزا
#توییت_ترسناک
هنوز جملم کامل نشده بود که صدایی بم گفت :مطمئنی؟
#ترسناک
#پیتزا
#توییت_ترسناک
۱۲.۵k
۱۰ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.