یک روز آرزو کردم که زودتر بزرگ شوم که کفش هایم پاشنه های
یک روز آرزو کردم که زودتر بزرگ شوم که کفش هایم پاشنه های بلند داشته باشند
و دیگر جوراب های سفید تور دار و جوراب شلواری های عروسکی نپوشم،
دلم میخواست بزرگ شوم تا دستم به کابینت های بالای آشپزخانه برسد، بتوانم غذا درست کنم، و وقتی از خیابان رد میشوم مادرم دستم را نگیرد......
فکر میکردم بزرگ میشوم و دنیا سرزمین کوچکیست پر از شادی و من موهایم را به باد می دهم،....
رژ لب های مادرم را میزنم و عشق را تجربه میکنم! همان عشقی که بین صفحات رمان ها و داشتان ها میچرخیدند....!
حالا من بزرگ شده ام، تعدادی کفش پاشنه بلند دارم، هنوز دستم به کابینت های بالای آشپزخانه،کمابیش نمیرسد اما یک اجاق گاز برای خود دارم،
حالا من دست مادرم را میگیرم و از خیابان ها رد میکنم،
موهایم را به هر رنگی در می آورم و اشک هایم را به باد میدهم.......
عشق را تجربه کرده ام همانطور که خیانت،دروغ،و زخم را تجربه کرده ام،
حالا میدانم دنیا سرزمین بی انتهاییست پر از آدم های عجیب......
و بزرگ شدن بدترین آرزوی زندگی من بود که بر خلاف تمام آرزوهایم....
به دستش آوردم.
و دیگر جوراب های سفید تور دار و جوراب شلواری های عروسکی نپوشم،
دلم میخواست بزرگ شوم تا دستم به کابینت های بالای آشپزخانه برسد، بتوانم غذا درست کنم، و وقتی از خیابان رد میشوم مادرم دستم را نگیرد......
فکر میکردم بزرگ میشوم و دنیا سرزمین کوچکیست پر از شادی و من موهایم را به باد می دهم،....
رژ لب های مادرم را میزنم و عشق را تجربه میکنم! همان عشقی که بین صفحات رمان ها و داشتان ها میچرخیدند....!
حالا من بزرگ شده ام، تعدادی کفش پاشنه بلند دارم، هنوز دستم به کابینت های بالای آشپزخانه،کمابیش نمیرسد اما یک اجاق گاز برای خود دارم،
حالا من دست مادرم را میگیرم و از خیابان ها رد میکنم،
موهایم را به هر رنگی در می آورم و اشک هایم را به باد میدهم.......
عشق را تجربه کرده ام همانطور که خیانت،دروغ،و زخم را تجربه کرده ام،
حالا میدانم دنیا سرزمین بی انتهاییست پر از آدم های عجیب......
و بزرگ شدن بدترین آرزوی زندگی من بود که بر خلاف تمام آرزوهایم....
به دستش آوردم.
۳.۰k
۱۷ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.