احساسم را به دار اویختم

احساسم را به دار اویختم
منطقم را به گلوله بستم
لعنت به هر دو , که عمری بازی ام دادند
دیگر بس است
می خواهم کمی به چشمانم اعتماد کنم. . .!
دیدگاه ها (۱)

تو می دانی آنها که از چشم می افتند،دقیقا کجا می افتند؟! ...

سبز یا سرخ؛ گاز زده‌ام همه سیب‌های جهان را… هیچ کدام طعم لبخ...

یک کلمه، می تونه دعوا رو تموم کنهیک لبخندمی تونه یه دوستیو آ...

بعضیام مثل دسته صندلیِ سینما میمونن …معلوم نی مال توئه یا بغ...

🍒🌱مرا کمی بیشتر دوست داشته باش.چرا که فکر می کنم پایان غم ان...

عاشقانه های شبنم

فاصله ای برای زنده ماندن جیمین روی زانوهایش جلوی من ماند، مث...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط