حوصله كن، بيا فكرهاي خوب كنيم، پناهي بيابيم براي اندوه. ب
حوصله كن، بيا فكرهاي خوب كنيم، پناهي بيابيم براي اندوه. بيا فكر كنيم آن دورها، لبان سرخ كسي با عطشي غريب چشم به راه بوسه اي ناگاه و بي امان است، بيتابانه و تشنه. بيا فكر كنيم شبها رفته اند و خورشيد از گوشه اتاق تاريكت تابيده و طلاي گيسوان كسي را پيشكش كرده به تاريكي تمام نشدني عمرت. حوصله كن، حوصله كن. بيا فكر كنيم فردا شده و جنگها تمام شده اند و بچه ها شيميايي نشده اند و خاورميانه غرق صلح است، با پيامبراني كه كتاب آسماني علاقه را آورده اند از انتهاي غارها. دلبران بي وفا برگشته اند، با آغوش و مرهم و نوازش. بيا فكر كنيم فقر يك واژه جعلي است و هيچكس هيچ وقت عشق عمرش را پيش قدم بت زشت "شرايط" قرباني نكرده.
حوصله كن. ابرها كه بروند، فردا كه بيايد، زنجير از پا مي گشاييم و مستانه مي رقصيم طوري كه انگار هرگز عمرمان تلف نشده. قربان ابرهاي دلت بروم، ناكام هميشه. بغلم كن، درد را با هم قسمت كنيم، شايد محزون محبوس آينه ها اين زمستان را هم طاقت آورد....
حوصله كن. ابرها كه بروند، فردا كه بيايد، زنجير از پا مي گشاييم و مستانه مي رقصيم طوري كه انگار هرگز عمرمان تلف نشده. قربان ابرهاي دلت بروم، ناكام هميشه. بغلم كن، درد را با هم قسمت كنيم، شايد محزون محبوس آينه ها اين زمستان را هم طاقت آورد....
۲۰.۶k
۱۹ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.