آرام شده ام ، آرام تر از نبضِ یک مرده
آرام شده ام ، آرام تر از نبضِ یک مرده
و ساکت تر از سکوتی مخرب و مرگبار
امشب شعری ندارم ؛ دردهایم را بخوان ؛ ک آمیخته با تصاویری نکبت وار است..
آیا میدانی هرکسی به مقدار دلتنگی هایش درگیر شب است؟
من هم چند صباحیست ، که با شب درگیری های مزمن پیدا کرده ام
و انگشتان خونی ام بر روی تار های کمانچه ، موسیقی مرگ مینوازند ..
و دستانم چنگ میاندازند به گیسوان شب..
میگویند گیسِ مادر ستودنی و مقدس است..
شاید گیس های مادر عزرائیل هم برایش مقدس باشند....!
#روانپریش_دوم_درب_اول...
.
.
.
♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ
[ 𝐇𝐈𝐂𝐇𝐊𝐀𝐒 ]
و ساکت تر از سکوتی مخرب و مرگبار
امشب شعری ندارم ؛ دردهایم را بخوان ؛ ک آمیخته با تصاویری نکبت وار است..
آیا میدانی هرکسی به مقدار دلتنگی هایش درگیر شب است؟
من هم چند صباحیست ، که با شب درگیری های مزمن پیدا کرده ام
و انگشتان خونی ام بر روی تار های کمانچه ، موسیقی مرگ مینوازند ..
و دستانم چنگ میاندازند به گیسوان شب..
میگویند گیسِ مادر ستودنی و مقدس است..
شاید گیس های مادر عزرائیل هم برایش مقدس باشند....!
#روانپریش_دوم_درب_اول...
.
.
.
♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ
[ 𝐇𝐈𝐂𝐇𝐊𝐀𝐒 ]
۲۱.۹k
۱۴ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.