آدمای دور و برم جوری روم تاثیر گذاشتن که شش ماه نشده تایپ

آدمای دور و برم جوری روم تاثیر گذاشتن که شش ماه نشده تایپم از INFJ به INTJ تغییر کرد....
نمی‌دونم چرا و چجوری یه همچین اتفاقی افتاد.....
فقط می‌دونم اگه همینجور پیش بره نابود میشم....
مگر اینکه سعی کنم با آدمای تاکسیک دور و برم کمتر ارتباط برقرار کنم و این باید در صورتی باشه که اونها هم مثل باد از کنار من بگذرن....
انگار نه انگار که همو میشناسیم.....
می‌دونم که نمیتونید این جمله رو درک کنید....
ولی واقعا نیاز دارم هروز برم مدرسه و از آدمایی که تو خونه هستن دور بمونم....
برم و با دوستام باشم....
دوست دارم برم یه جای خیلی دور......
یه جایی که من باشم و دوستامو اکسو و اکسوالا.....
یه جایی که از آدمایی که اذیتم میکنن و بهم انرژی منفی وارد میکنن دور باشم و پیش کسایی باشم که بخاطر هر رفتارم بهم حق بدن و حرف دلم رو بشنون.......
دنیا پر شده از آدمایی که بقیه رو میشکنن....
حتی به کارهای خودشون یه ذره هم فکر نمیکنن و فکر میکنن بهترین کار رو اونا دارن انجام میدن.....
دیگه حتی مامان و بابام و اعضای خانواده ام هم مثل یه زباله باهام رفتار میکنن.....
چیزی که دور ریختنیه و هر کاری که دوست داری رو میتونی باهاش انجام بدی.....
خشم....
نفرت.....
اعصبانیت......
همه چیزایی رو که از بقیه به دل داری رو میتونی روش خالی کنی........
میتونی مچاله اش کنی.......
زیر پات لهش کنی.......
تیکه پارش کنی........
بسوزونیش........
بشکنیش......
حالم از آدمای دور و برم بهم میخوره.......