وقتی می ره دوست داشتنش می مونه رو دستت،
وقتی میره دوست داشتنش میمونه رو دستت،
نمیدونی باید باهاش چیکار کنی!
نمیتونی بندازیش تو سطل زبـ.ـاله، حتی نمیتونی بندازیش ته یه کمد و در رو ببندی؛ انگار چسبیده کف دستت، با هیچ روشی کنده نمیشه.
هر دفعه دستاترو به هم میمالی یه خاطره میاد رو، داغ میشه و کف دستترو میسوزونه؛
میبینی خودش نیست اما دوست داشتن لعـ.ـنتی هنوز هست،
از این همه نبودن دستات یخ میکنه انقدر که جای خالیشرو یه گوله یخ میگیره.
هر چی زمان میگذره این گوله یخ کوچیک و کوچیکتر میشه.
بالاخره یه روزی میرسه که میشه یه قطره آب، بخار میشه و از روی دستات میپره!
اما اون روز کِی میرسه؟
هیچکس زمان دقیقشرو نمیدونه....!:)
نمیدونی باید باهاش چیکار کنی!
نمیتونی بندازیش تو سطل زبـ.ـاله، حتی نمیتونی بندازیش ته یه کمد و در رو ببندی؛ انگار چسبیده کف دستت، با هیچ روشی کنده نمیشه.
هر دفعه دستاترو به هم میمالی یه خاطره میاد رو، داغ میشه و کف دستترو میسوزونه؛
میبینی خودش نیست اما دوست داشتن لعـ.ـنتی هنوز هست،
از این همه نبودن دستات یخ میکنه انقدر که جای خالیشرو یه گوله یخ میگیره.
هر چی زمان میگذره این گوله یخ کوچیک و کوچیکتر میشه.
بالاخره یه روزی میرسه که میشه یه قطره آب، بخار میشه و از روی دستات میپره!
اما اون روز کِی میرسه؟
هیچکس زمان دقیقشرو نمیدونه....!:)
۲۲.۷k
۲۹ خرداد ۱۴۰۳