نمیدانم چه بنویسم

نمی‌دانم چه بنویسم...
شاید اگر تو اینجا بودی اشک‌هایی را که حالا توی چشم‌هایم با زحمت نگه می‌دارم روی دست‌هایت می‌ریختم.
دیدگاه ها (۹)

دیدمش گفتم منم ، نشناخت او .

« در آغوشم بگیربدون آنکه بخواهی اندوهم را برایت توضیح دهم »

این عشق چیه که باعث به درد آوردن قلبم میشه ؟

نگاه خیره اش روی اشک های زیبا ثابت ماند ، که از گونه های سرخ...

وقتی قرار است بروی، دل دل نکن …منتظر نمانهیچ اتفاقی ماندگارت...

موسیقی

خیلی وقت است ،دلم میخواهد قلمم را بردارم ، تمام حرف هایم را ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط