نگاه خیره اش روی اشک های زیبا ثابت ماند ، که از گونه های
نگاه خیره اش روی اشک های زیبا ثابت ماند ، که از گونه های سرخش سرازیر شده بودند
ناگهان یک درد غیر قابل توصیف سینه اش را پر کرد
نمیدانست چرا درد گرفته
چرا انقدر دلش میخواست بدن باریک او را در آغوش بکشد
نمیدانست چرا تاقت اشک های او را نداشت
اصلا نمیفهمید
ناگهان یک درد غیر قابل توصیف سینه اش را پر کرد
نمیدانست چرا درد گرفته
چرا انقدر دلش میخواست بدن باریک او را در آغوش بکشد
نمیدانست چرا تاقت اشک های او را نداشت
اصلا نمیفهمید
۲.۰k
۲۷ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.