ليلاي عشق بود كه پا پس كشيد و رفت
ليلاي عشق بود كه پا پس كشيد و رفت
غمنامه ام نخواند و مرا هم نديد و رفت
من از جنون خويش به دريا زدم شبي
او هم شبي به بام رقيبم پريد و رفت
آخر گناه من به جز از دلبري چه بود
آهوي رام من شبي از من رميد و رفت
در آسمان عشق گرفتار بود دل
از من چه ديد غير محبت بُريد و رفت
رفتم به عشق او كه بكارم گل اميد
از باغ دل گلم آهسته چيد و رفت
تنها شدم ميان دو عالم نديدمش
داغي به دل گذاشت كمر را خميد و رفت
هر وقت خسته بود در آغوش عشق بود
آرامِ جانِ من به بغل آرميد و رفت
گيسو فشاندم و جگرم خون شد از جفا
اشك از دو چشم من شب مرگم چكيد و رفت...
#عاشقانه
#خاصترین
غمنامه ام نخواند و مرا هم نديد و رفت
من از جنون خويش به دريا زدم شبي
او هم شبي به بام رقيبم پريد و رفت
آخر گناه من به جز از دلبري چه بود
آهوي رام من شبي از من رميد و رفت
در آسمان عشق گرفتار بود دل
از من چه ديد غير محبت بُريد و رفت
رفتم به عشق او كه بكارم گل اميد
از باغ دل گلم آهسته چيد و رفت
تنها شدم ميان دو عالم نديدمش
داغي به دل گذاشت كمر را خميد و رفت
هر وقت خسته بود در آغوش عشق بود
آرامِ جانِ من به بغل آرميد و رفت
گيسو فشاندم و جگرم خون شد از جفا
اشك از دو چشم من شب مرگم چكيد و رفت...
#عاشقانه
#خاصترین
۶.۳k
۱۷ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.