پارت هفتم!

(همچنان توی گذشته و سال دوم هروس هستیم)
هروس گفت:« یه خواب وحشتناک دیدم وقتی بیدار شدم دیگه خوابم نبرد. برای همین اومدم بیرون تا یه ذره هوا بخورم. ولی یه گرگینه و سه تا حیوون دیدم که داشتن از تنه خطرناک ترین درخت هاگوارتز بیرون میومدن و میرفتن به هاگزمید! انتظار داری برام عجیب نباشه؟»
جیمز که متقاعد نشده بود گفت:« نه ولی... خب، احساس کردم که اون موقع که قایم شده بودی یه نور زرد دیدم...»
هروس برای عوض کردن موضوع گفت:«بیخیال! سیریوس، ریموس، مطمئنین که حالتون خوبه؟»
سیریوس که همچنان روی صندلی نشسته بود، با لبخند سرش را به معنی جواب مثبت تکان داد. لوپین هم که رو به روی هروس ایستاده بود، دستش را روی کتف پانسمان شده اش گذاشت و گفت:«من خوبم... دست تو چی؟»
هروس لبخند زد و دروغ گفت:«منم خوبم. درد نداره! خب، شب بخیر، البته بهتره بگیم صبح بخیر!»
هروس در اتاق را باز کرد و با سرعت از سالن عمومی گریفندور خارج شد. حالش خوب نبود. دستش درد میکرد و احساس می کرد که دردش، در تمام بدنش پخش می شود. حال، او یک گرگینه بود. تمام رویا هایش برای کارآگاه شدن، نابود شد. وزارتخانه سحر و جادو، لبریز از کسانی است که از موجودات نیمه انسانی مانند گرگینه ها و سانتور ها، متنفر هستند.
با قدم هایی بی رمق، از پله ها پایین آمد. قصد داشت وارد راهرویی شود که ورودی سالن عمومی هافلپاف و ورودی مخفی آشپزخانه هاگوارتز، در آن قرار داشت؛ اما متوجه شد که استادان در حال ورود به سرسرای بزرگ هستند. متوجه شد که کاملا صبح شده است و دقایقی دیگر، دانش آموزان نیز به سرسرا خواهند آمد.
از رفتن به سالن عمومی منصرف شد و به سرسرا رفت. هنگامی که پشت میز مینشست، سنگینی نگاه فردی را روی خودش احساس می کرد. هروس اولین نفر از دانش آموزان بود که به سرسرا آمده بودند. به میز اساتید نگاهی انداخت و متوجه شد که دامبلدور با سو ٕ ضن به او خیره شده است.
بعد از اینکه صبحانه خوردند، هروس از سرسرا خارج شد و وارد سالن عمومی شد؛ اما قبل از اینکه از پله ها بالا برود، صدای پروفسور اسپراوت را شنید که گفت:«هروس!»
هروس برگشت و چهره مهربان اسپراوت را دید که به طرفش می آمد. هنگامی که به او رسید، گفت:«عزیزم، پروفسور دامبلدور کارت داره! گفت که همین الان باید بری به دفترش!»‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‌   
‿᷼︵ ᳝⏜‌⭒᮫ ✰᮫ ⭒⏜ ᳝︵᷼‿
امیدوارم ازش لذت ببرید!
لایک و کامنت یادتون نره!♡
منتظر پارت بعد باشین! ☆
دیدگاه ها (۵)

پارت هشتم!

پارت نهم!

پارت ششم!

پارت پنجم!

پارت سیزدهم!

پیوند جادو فصل دوم: پارت اول∑دوباره هاگوارتز باز شد. امسال خ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط