عاشق که نباشی،
عاشق که نباشی،
پاییز وصله ی ناجور فصل هاست...
پاییز را باید عاشق بود،
که این صبح های ابری و سرد،
بدون دوست داشتن کسی، نمی چسبد.
که این غروب های زرد و نارنجی،
بدون خواستن و فکر کردن به کسی،
نمی چسبد.
پاییز را باید عاشق بود ،که اگر نباشی؛
باران های بی امان و خش خش برگها،
دمار از روزگار تنهایی ات
در می آورد.
که چای داغ عصرهای سرد پاییز ات
را چگونه می نوشی بدون حضور
و حرفای کسی،
پاییز را باید عاشق بود،
که آدمهای بدون عشق ،
وصله های ناجور پاییز اند...
پاییز وصله ی ناجور فصل هاست...
پاییز را باید عاشق بود،
که این صبح های ابری و سرد،
بدون دوست داشتن کسی، نمی چسبد.
که این غروب های زرد و نارنجی،
بدون خواستن و فکر کردن به کسی،
نمی چسبد.
پاییز را باید عاشق بود ،که اگر نباشی؛
باران های بی امان و خش خش برگها،
دمار از روزگار تنهایی ات
در می آورد.
که چای داغ عصرهای سرد پاییز ات
را چگونه می نوشی بدون حضور
و حرفای کسی،
پاییز را باید عاشق بود،
که آدمهای بدون عشق ،
وصله های ناجور پاییز اند...
۱۳.۰k
۳۰ شهریور ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.