کدام شعرت را
کدام شعرت را
در یک صبح بارانی نوشتهای؟
بعد از آنکه انگشتانِ خیسِ ابر
آنقدر به شیشهٔ پنجره زد
تا بیدارت کرد،
همان را در گوشِ من زمزمه کن!
اینکه در دهانِ تو ابر،
شکلِ دیگری دارد،
اینکه در صدای تو باران،
طورِ دیگری میبارد،
اینکه در هوای تو
باز کردنِ چتر، بیانصافی است،
یکطرف!
میخواهم ببینم
زنی که در صبحی بارانی
صدای تو را میشنود،
چقدر ممکن است دیوانه باشد
که دیوانهات نشود!
#لیلا_کردبچه
در یک صبح بارانی نوشتهای؟
بعد از آنکه انگشتانِ خیسِ ابر
آنقدر به شیشهٔ پنجره زد
تا بیدارت کرد،
همان را در گوشِ من زمزمه کن!
اینکه در دهانِ تو ابر،
شکلِ دیگری دارد،
اینکه در صدای تو باران،
طورِ دیگری میبارد،
اینکه در هوای تو
باز کردنِ چتر، بیانصافی است،
یکطرف!
میخواهم ببینم
زنی که در صبحی بارانی
صدای تو را میشنود،
چقدر ممکن است دیوانه باشد
که دیوانهات نشود!
#لیلا_کردبچه
۲.۲k
۰۵ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.