شب ڪ مۍشود،تو همـ نزدیڪ تر مۍشوۍ وصله ۍِ جانمـ...🌸❤
شب ڪ مۍشود،تو همـ نزدیڪ تر مۍشوۍ وصله ۍِ جانمـ...🌸❤
خودت نه، اما خیالت،باز در آغوشمـ مۍگیرد...
ِتنـگِ تنـگ...
چفتِ چفت...
یڪۍ مۍشود با سلولهاۍِ خستهامـ...
رگ مۍشود و مۍپیچد به خونِ سیاه و سردمـ...
ضربان مۍشود و نفس مۍدهد به قلب بیچارهامـ...
اصلا مۍدانۍ...؟!
این فڪر و خیالت،همان مــاه است و دلِ من،
همان شبۍ ڪ به انتظار نور مهتابش است...
زخمـ مۍزند، جاۍ زخمـ مۍکَنَـد،
ردِ زخمـ تازه مۍڪند،
اما لعنتـۍ، مرهمش را همـ مۍدانـد...
همـ مرض است، همـ مـداوا...
همـ درد است، همـ درمـان!
و منِ دیوانـه چه بد تسلیمش هستمـ...
وقتـۍ...
رَج به رَج، تنِ خیالۍات را بو مۍڪشمـ،
جزء به جزء، چشمـ هایت را مۍبوسمـ،
خط به خط، نگاهت را داغ مۍڪنمـ و مۍزنمـ پشتِ پلڪهایمـ،
تڪ به تڪ، دستهایت را دور جانِ بۍجانمـ بند مۍڪنمـ...
و دمـ، به دمـ، مۍمیرمـ در آغوشِ نبودنهایت...
خودت نیستۍجسمت نیست...
امـا روحت،
هنوز همـ در دنیاۍ خیال،ڪنار من نفس مۍڪشد...
#عاشقانه
#خاصترین
خودت نه، اما خیالت،باز در آغوشمـ مۍگیرد...
ِتنـگِ تنـگ...
چفتِ چفت...
یڪۍ مۍشود با سلولهاۍِ خستهامـ...
رگ مۍشود و مۍپیچد به خونِ سیاه و سردمـ...
ضربان مۍشود و نفس مۍدهد به قلب بیچارهامـ...
اصلا مۍدانۍ...؟!
این فڪر و خیالت،همان مــاه است و دلِ من،
همان شبۍ ڪ به انتظار نور مهتابش است...
زخمـ مۍزند، جاۍ زخمـ مۍکَنَـد،
ردِ زخمـ تازه مۍڪند،
اما لعنتـۍ، مرهمش را همـ مۍدانـد...
همـ مرض است، همـ مـداوا...
همـ درد است، همـ درمـان!
و منِ دیوانـه چه بد تسلیمش هستمـ...
وقتـۍ...
رَج به رَج، تنِ خیالۍات را بو مۍڪشمـ،
جزء به جزء، چشمـ هایت را مۍبوسمـ،
خط به خط، نگاهت را داغ مۍڪنمـ و مۍزنمـ پشتِ پلڪهایمـ،
تڪ به تڪ، دستهایت را دور جانِ بۍجانمـ بند مۍڪنمـ...
و دمـ، به دمـ، مۍمیرمـ در آغوشِ نبودنهایت...
خودت نیستۍجسمت نیست...
امـا روحت،
هنوز همـ در دنیاۍ خیال،ڪنار من نفس مۍڪشد...
#عاشقانه
#خاصترین
۹.۴k
۱۸ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.