جدایی تاریک است و بس

جدایی تاریک است و بس
سهم خود را از آن می‌پذیرم ،
تو چرا گریه می کنی؟
دستم را در دست خود بگیر و بگو که در یادم خواهی بود
قول بده سری به خواب‌هایم بزنی
من و تو چون دو کوه ،
دور از هم جدا از هم
نه توان حرکتی نه امید دیداری
آرزویم اما این است که
عشق خود را
با ستاره‌های نیمه شبان به سویم بفرستی


#آنا_اخماتوا
دیدگاه ها (۰)

عشق های امــروزیبی نامقابل انتقال به غیرو معاف از احساس می ب...

کسایی که در حدت نیستنضعف هات رو به روت میارنتا عقده هاشون خا...

‌از مــن تـا مــن ؛تــــو گستـرده‌ای . . #سهـراب_سپهـری #عاش...

"پارت اول""یادگاری از تاریکی"تقریبا دو سال شده است که خواهر ...

هزارمین قول انگشتی را به یاد اور پارت ۷

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط