آهنگی در سکوت

آهنگی در سکوت

بپیچ ای تازیانه
خرد کن،بشکن ستون استخوانم را
به تاریکی تبه کن،سایه ظلمت
بسوزان میله های آتش بیداد این دوران پر محنت
فروغ شب فروز دیدگانم را
لگدمال ستم کن،خوار کن،نابود کن
در تیره چال مرگ دهشت زا
امید ناله سوز نغمه خوانم را
به تیر آشیانسوز اجانب تار کن،
پاشیده کن از هم
پریشان کن،بسوزان،در به در کن آشیانم را
بخون آغشته کن،سرگشته کن در بیکران این شب تاریک وحشت زا
ستمکش روح آسیمه،سر افسرده جانم را
به دریای فلاکت غرق کن،آواره کن،دیوانه وحشی
ز ساحل دور و سرگردان و تنها
کشتی امواج کوب آرزوی بی کرانم را با وجود این همه زجر و شقاوت های بنیان کن
که می سوزاند اینسان استخوان های من و هم میهنانم را
طنین افکن سرود فتح بیچون و چرای کاررا
سر می دهم پیگیر و بی پروا
و در فردای انسانی
بر اوج قدرت انسان زحمتکش
به دست پینه بسته،می فرازم پرچم پر افتخار آرمانم را

#شعر #ادبیات #شاعر #کارو_درودیان
#فقر #اسباب_بازی
دیدگاه ها (۱۱)

**گل که باشی باغبان ها دست چینت می کنندسنگ باشی می تراشند و ...

همیشه خونه دلتون گرمفنجون عشقتون پر مهردستاتون پر روزینگاهتو...

پاسی فیسمصلح طلبی و مخالفت شدید با توسل به جنگ برای حل اختلا...

پاروشیالیسممحدودیت فکر و دلبستگی به انجام کارهای محلی و بخشی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط