اون همیشه دور از چشم بقیه زخم می زد و می کشت

اون همیشه دور از چشم بقیه زخم می زد و می کشت،
و وقتی من فقط یه چاقوی میوه خوری واسه حفاظت دستم گرفتم، به عنوان یه قاتل شناسایی شدم...
دیدگاه ها (۰)

ما زندگی رو به بازی میگیریم و تو بازیا زندگی می کنیم...!🐰👯‍♀...

تو وقتی جای خوابت عوض میشه، خوابت نمی برهاما من وقتی خوابم ن...

اون یواشکی بی شرف بود،ولی من آشکارا بی ادب بودم...مردمم که ظ...

وقتی یه نفر ایننننهمههههه زیاد با استعداد و ظریف بین و زیبا ...

دیشب وقتی بابام امد هم من هم مامانم رو برد بیمارستان مامانم...

بهم گفت, عشق ' مثل بازی می مونه. تو هر بازی یکی می بره یکی م...

وقتی حتی بهترین دوستاتم ایگت میکنن چه انتظاری باید از دیگران...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط