فیک جونگکوک:انتقام عشق
فیک جونگکوک:انتقام عشق
part¹⁰
ویو چه مین
جئون هنوز داشت با اخم بهم نگاه میکرد
ولی نگاه من هیج حسی نداشت
کل دادگاه جئون داشت با اخم بهم نگاه میکرد و من پوکرفیس بودم
بعد از ۱:۴۵ دقیقه دادگاه تموم شد
توی این دادگاه همه چه به نفع من و آقای دای هیون شد
ولی بخاطر اینکه قضیه خیلی مهمه قاضی یه دادگاه دیگه ترتیب داد
جئون بخاطر اینکه نتونست منو شکست بده عصبانی تر از قبل شد
خشم رو میشد توی چشمام ببینم
نیشخندی که زدم جئون رو عصبانی تر از قبل کرد
جئون دستش رو مُچ کرده بود و رگ گردنش زده بود بیرون
از اینکه تونستم حرصش رو دربیارم و عصبانیش کنم خیلی خوشحال شدم
آقای دای هیون ازم تشکر کرد و بهم گفت...
آقای دای هیون: خیلی ازتون ممنونم خانم کیم؛خیلی بهم کمک کردین درسته که یه جلسه دادگاه دیگه داریم ولی از اینکه تونستید حرص جئون رو دربیارید ازتون ممنونم؛ از این بابات که شما وکیل من شدید خیلی ممنونم
+خواهش میکنم آقای دای هیون؛منم از همکاری باهاتون خوشحالم
آقای دای هیون: بازم ازتون تشکر میکنم
+خواهش میکنم؛توی جلسه بعدی همه تلاشم رو میکنم که به نفع شما بشه
آقای دای هیون: خیلی ممنون
+خواهش میکنم
*************
ویو چه مین
از آقای دای هیون تشکر کردم
و رفتم سمت ماشینم و خواستم سوار ماشین بشم که صدای جئون مانعم شد
برگشتم و بهش نگاه کردم
جئون پشت سرم بود
جلوش ایستادم و بهش گفتم...
+چیه؟ بگو کار دارم
_اینجا چیکار میکنی؟(عصبی)
+به تو چه
_جواب منو درست بده؛ اینجا چیکار میکنی؟(عصبی)
+یهبار جوابت رو دادم و گفتم؛ به تو چه
_ببین منو، من رفیقت نیستم که هرجور دلت بخواد باهام حرف بزنیا(عصبی)
+من تو رو سگم حساب نمیکنم چه برسه رفیقم
(خیلی خیلی زیاد معذرت میخوام؛ دیگه فیکه:()
(جونگکوک دست چه مین رو محکممیگره و چه مین دردش میاد و جونگکوک نزدیک چه مین میشه و میگه)
_یهبار دیگه درست باهام حرف نزدی بلای سرت میارم که وقتی خودتو توی آینه نگاه کنی شک کنی این خودتی، فهمیدی؟(عصبی)
+دستمو ول کن دردم آمد روانی
(دست چه مین رو ول میکنه)
_ازت یه سوال پرسیدم جواب منو بده اینجا چیکار میکنی؟(عصبی)
+یه بار جوابت رو دادم؛اگه میخواست درست جواب بدم میدادم
ویو چه مین
اینو بهش گفتم و سوار ماشینم شدم و حرکت کردم
************
دختر تونسته بود حرص جئون رو دربیاره
از این کارش راضی بود
این تازه اول کار بود
دختر نقشه های بزرگتری داشت
continues...
ادامه دارد...
part¹⁰
ویو چه مین
جئون هنوز داشت با اخم بهم نگاه میکرد
ولی نگاه من هیج حسی نداشت
کل دادگاه جئون داشت با اخم بهم نگاه میکرد و من پوکرفیس بودم
بعد از ۱:۴۵ دقیقه دادگاه تموم شد
توی این دادگاه همه چه به نفع من و آقای دای هیون شد
ولی بخاطر اینکه قضیه خیلی مهمه قاضی یه دادگاه دیگه ترتیب داد
جئون بخاطر اینکه نتونست منو شکست بده عصبانی تر از قبل شد
خشم رو میشد توی چشمام ببینم
نیشخندی که زدم جئون رو عصبانی تر از قبل کرد
جئون دستش رو مُچ کرده بود و رگ گردنش زده بود بیرون
از اینکه تونستم حرصش رو دربیارم و عصبانیش کنم خیلی خوشحال شدم
آقای دای هیون ازم تشکر کرد و بهم گفت...
آقای دای هیون: خیلی ازتون ممنونم خانم کیم؛خیلی بهم کمک کردین درسته که یه جلسه دادگاه دیگه داریم ولی از اینکه تونستید حرص جئون رو دربیارید ازتون ممنونم؛ از این بابات که شما وکیل من شدید خیلی ممنونم
+خواهش میکنم آقای دای هیون؛منم از همکاری باهاتون خوشحالم
آقای دای هیون: بازم ازتون تشکر میکنم
+خواهش میکنم؛توی جلسه بعدی همه تلاشم رو میکنم که به نفع شما بشه
آقای دای هیون: خیلی ممنون
+خواهش میکنم
*************
ویو چه مین
از آقای دای هیون تشکر کردم
و رفتم سمت ماشینم و خواستم سوار ماشین بشم که صدای جئون مانعم شد
برگشتم و بهش نگاه کردم
جئون پشت سرم بود
جلوش ایستادم و بهش گفتم...
+چیه؟ بگو کار دارم
_اینجا چیکار میکنی؟(عصبی)
+به تو چه
_جواب منو درست بده؛ اینجا چیکار میکنی؟(عصبی)
+یهبار جوابت رو دادم و گفتم؛ به تو چه
_ببین منو، من رفیقت نیستم که هرجور دلت بخواد باهام حرف بزنیا(عصبی)
+من تو رو سگم حساب نمیکنم چه برسه رفیقم
(خیلی خیلی زیاد معذرت میخوام؛ دیگه فیکه:()
(جونگکوک دست چه مین رو محکممیگره و چه مین دردش میاد و جونگکوک نزدیک چه مین میشه و میگه)
_یهبار دیگه درست باهام حرف نزدی بلای سرت میارم که وقتی خودتو توی آینه نگاه کنی شک کنی این خودتی، فهمیدی؟(عصبی)
+دستمو ول کن دردم آمد روانی
(دست چه مین رو ول میکنه)
_ازت یه سوال پرسیدم جواب منو بده اینجا چیکار میکنی؟(عصبی)
+یه بار جوابت رو دادم؛اگه میخواست درست جواب بدم میدادم
ویو چه مین
اینو بهش گفتم و سوار ماشینم شدم و حرکت کردم
************
دختر تونسته بود حرص جئون رو دربیاره
از این کارش راضی بود
این تازه اول کار بود
دختر نقشه های بزرگتری داشت
continues...
ادامه دارد...
۹.۸k
۲۵ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.