و من
و من
نیمی زنام نیمی باد
که هر شب
تمامِ کوچههای شهر را
به در و دیوار میزنم:
پریشان
تبدار
و من
نیمی زنام نیمی باران
که سالهاست
ناگفتههایام را باریدهام:
بر شانههای ناصبورِ تاریخ
نیمی زنام نیمی کوه
که دردها تبر شدهاند
تندیسی بسازند
از من
شبیهِ من
و من
نیمی زنام
نیمی زن
که پشتِ روسریِ هزارسالهام
هر شب
با گریه
خوابِ پرنده شدن میبینم..
💙💫
نیمی زنام نیمی باد
که هر شب
تمامِ کوچههای شهر را
به در و دیوار میزنم:
پریشان
تبدار
و من
نیمی زنام نیمی باران
که سالهاست
ناگفتههایام را باریدهام:
بر شانههای ناصبورِ تاریخ
نیمی زنام نیمی کوه
که دردها تبر شدهاند
تندیسی بسازند
از من
شبیهِ من
و من
نیمی زنام
نیمی زن
که پشتِ روسریِ هزارسالهام
هر شب
با گریه
خوابِ پرنده شدن میبینم..
💙💫
۳.۸k
۲۷ خرداد ۱۴۰۲