در حسرتم که با تو دمی گفت و گو کنم
در حسرتم که با تو دمی گفت و گو کنم
شاید به سحر عشق، ترا زیر و رو کنم
انگور جان خود بفشارم درون خم
تا از شراب عشق به کام سبو کنم
گر آبروست قیمت عاشق شدن بگو
حاشا اگر دریغ ، من از آبرو کنم
هر آنچه را که می طلبی، از صمیم قلب
با هرنفس برای تو من آرزو کنم
در آرزوی هرچه که هستی در این جهان
لب تر کنی تمام جهان جستجو کنم
آماده ام که گر تو بخواهی نماز عشق
با خون و اشک بهر نمازم وضو کنم
جان مرا بخواه که در دم فدا کنم
اما نگو به دوری جانانه خو کنم
اکنون امیدوار به لطف و (#وفا)ی دوست
من آمدم که وصل تو را آرزو کنم...
#عاشقانه
#خاصترین
شاید به سحر عشق، ترا زیر و رو کنم
انگور جان خود بفشارم درون خم
تا از شراب عشق به کام سبو کنم
گر آبروست قیمت عاشق شدن بگو
حاشا اگر دریغ ، من از آبرو کنم
هر آنچه را که می طلبی، از صمیم قلب
با هرنفس برای تو من آرزو کنم
در آرزوی هرچه که هستی در این جهان
لب تر کنی تمام جهان جستجو کنم
آماده ام که گر تو بخواهی نماز عشق
با خون و اشک بهر نمازم وضو کنم
جان مرا بخواه که در دم فدا کنم
اما نگو به دوری جانانه خو کنم
اکنون امیدوار به لطف و (#وفا)ی دوست
من آمدم که وصل تو را آرزو کنم...
#عاشقانه
#خاصترین
۲۰.۴k
۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.