داستان پیرزن و عروسش

☝️🎥داستان پیرزن و عروسش !

بخشش را “بخش کن”…
محبت را “پخش کن” …
غضب “پریشانی” است
نهایتش “پشیمانی” است …

هر چه “بضاعتمان” کمتراست …
“قضاوتمان” بیشتر است…
با “خویشتنداری” …
“خویشاوند داری” …
به “خشم” … “چشم” نگو …
انسان “خوشرو” …
گل “خوشبو” ست.

“دوست داشتن” …
را “دوست بدار”.
از” تنفر ” …”متنفر”باش
به “مهربانی” .. “مهر” بورز
با “آشتی” …. “آشتی” کن
و از “جدایی” …”جدا “باش….
دیدگاه ها (۲)

خیلی مهمهکه آدم،آدم باشه......از آدمهای پرتوقع فاصله بگیراین...

به ساعت نگاه میکنمحدود سه نصف شب استچشم می بندم تا مباد که چ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط