𝗣𝖺𝗋𝗍۱
#𝗣𝖺𝗋𝗍۱
#قهوه_تلخ
#مهدیس
پاهام خسته بود کم کم داشتم میرسیدم خونه
صدای جرو بحثشونو از ده فرسخی میشنیدم
آهی کشیدم
دلم نمیخواست برم خونه
دلم میخواست هرجایی برم جز خونه
خسته شده بودم از دعواهاشون
از داد زدناشون
دلم میخواست همه چی تموم بشه ولی نمیشد!!
کلیدو از تو کولم برداشتم درو باز کردم و سلامی کردم و رفتم خونه
یهو بابام موهامو کشید و پرتم کرد گوشه حیاط
دردم اومد
بغض سنگینمو قورت دادم و از زمین بلند شدم
_توله سگ تا الان کدوم گوری بودی
پولا کو؟؟
+گفتم که من واست گدایی نمیکنم
_غلط کردی مگه اختیارت دسته خودته؟!
من باباتم و هرچی بگم باید همون موقع انجام بدی و فراهم کنی
شیرفهم شد؟؟!
سرمو به معنای باشه ای تکون دادمو بدو بدو رفتم رو راه پله ها و رفتم پشت بوم
حتی یه اتاقم نداشتم که اونجا پناه بگیرم
دره پشت بومو قفل کردم
یهو بغض سنگینم ترکید ...
نتونستم جلوی خودمو بگیرم و به هق هق افتادم
کیفمو رو دهنم فشار دادم
تا صدام به گوش بابام نرسه
خب دلم نمیخواست جلوی بقیه خم بشم و گدایی کنم
من تو خونه هر کاری بگن انجام مییدم
اما بیرون از خونه نه!!
به اندازه کافی تو مدرسه با لباسام و وسایلام تحقیر میشم
دلم نمیخواست هرکی هم تو کوچه رد میشه با نگاه تحقیر آمیز بهم نگاه کنه
نفس عمیقی کشیدمو اشکامو پاک کردم
از جام بلند شدم
یواشکی درو باز کردم و رفتم طبقه پایین
که نامادریمو دیدم....
"ادامه دارد"
#قهوه_تلخ
#مهدیس
پاهام خسته بود کم کم داشتم میرسیدم خونه
صدای جرو بحثشونو از ده فرسخی میشنیدم
آهی کشیدم
دلم نمیخواست برم خونه
دلم میخواست هرجایی برم جز خونه
خسته شده بودم از دعواهاشون
از داد زدناشون
دلم میخواست همه چی تموم بشه ولی نمیشد!!
کلیدو از تو کولم برداشتم درو باز کردم و سلامی کردم و رفتم خونه
یهو بابام موهامو کشید و پرتم کرد گوشه حیاط
دردم اومد
بغض سنگینمو قورت دادم و از زمین بلند شدم
_توله سگ تا الان کدوم گوری بودی
پولا کو؟؟
+گفتم که من واست گدایی نمیکنم
_غلط کردی مگه اختیارت دسته خودته؟!
من باباتم و هرچی بگم باید همون موقع انجام بدی و فراهم کنی
شیرفهم شد؟؟!
سرمو به معنای باشه ای تکون دادمو بدو بدو رفتم رو راه پله ها و رفتم پشت بوم
حتی یه اتاقم نداشتم که اونجا پناه بگیرم
دره پشت بومو قفل کردم
یهو بغض سنگینم ترکید ...
نتونستم جلوی خودمو بگیرم و به هق هق افتادم
کیفمو رو دهنم فشار دادم
تا صدام به گوش بابام نرسه
خب دلم نمیخواست جلوی بقیه خم بشم و گدایی کنم
من تو خونه هر کاری بگن انجام مییدم
اما بیرون از خونه نه!!
به اندازه کافی تو مدرسه با لباسام و وسایلام تحقیر میشم
دلم نمیخواست هرکی هم تو کوچه رد میشه با نگاه تحقیر آمیز بهم نگاه کنه
نفس عمیقی کشیدمو اشکامو پاک کردم
از جام بلند شدم
یواشکی درو باز کردم و رفتم طبقه پایین
که نامادریمو دیدم....
"ادامه دارد"
۴۴.۶k
۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.