💞💞💞💞💞💞💞
💞💞💞💞💞💞💞
در خواب میدیدم که تو، شیداترینم کردهای..
در کاخِ قلبِ عاشقت، بالا نشینم کردهای..
تو آسمان بودی و من مهتابِ روی بسترت..
روی تنِ انگشترت نقشِ نگینم کردهای..
پیراهنی بودم که با احساس پوشیدی مرا..
دستی میان دستهای آستینم کردهای..
مستِ نگاهت بودم و مدهوشِ لبهای تَرت..
با جامِ لبریز از شرابت همنشینم کردهای..
دیدم که در آغوش تو، جان و تنم میسوزد و
با امتدادِ بوسه هایت، شرمگینم کردهای..
با گرمی دستت به روی موجِ گیسوهای من..
سرمای غم را بردهای و آتشینم کردهای..
پوشیده بودم دامنی پُرچین و میرقصاندیام..
چرخِ فلک میچرخد و محوِ زمینم کردهای..
تصویر خود را در نگاه روشنِ آیینهات..
دیدم که میخندد دلم، زیباترینم کردهای..
جاری شدی مثل غزل، روی سپید دفترم..
پایانِ شعری عاشقانه، نقطهچینم کرده ای..
تو كيستی كه پراكنده در هوای منی
تنيدهای به وجودم ولی سوای منی
كجای زمزمههايم كجای حادثهای
كجا بجويمت ای جان كه ناكجای منی
گره زدی به نگاهت كلافِ چشم مرا
به اين گرهزدنت هم گرهگشای منی
در اين هجوم سياهی كه ماه پيدا نيست
چه باكم از بيراهه كه روشنای منی
كسی شبيه تو در من مرا به دريا برد
رسيدهام به يقين اينكه ناخدای منی
سؤال كردهام عمری چرا چرا و اينک
تويی كه پاسخ صدها چرا چرای منی
ولی سؤال بدون جواب ماندهی من!
تو ای غريبه كه هستی كه آشنای منی
وقتی نگاهم میکنی غرق تماشا می شوم
در چشم تو گم میشوم یکباره پیدا می شوم
من بی تو چون یک مرده ام در حسرت آغوش تو
وقتی مرا میبوسی ام ، هربار احیا می شوم
هر شب بدون جستجو هم رو به رویم حاضری
هر چند پنهانت کنم بی پرده رسوا می شوم
تا اینکه لمست می کنم فارغ از احوال خودم
خواب و خیال من تویی در تو تمنا می شوم
تو مثل رود جاری و من برکه ی بی ماهی ام
در بی کران عشق تو مانند دریا میشوم
وقتی در آغوش منی عشقی حلول میکند
شوقی برای رفتنی ، راهیِ فردا می شوم
از هرم گرمای تنت هر شب به خواب می روم
با خلسه های قلب آن درگیر رویا می شوم
وقتی مرا میخوانیم یک باره شاعر میشوم
وقتی نگاهم میکنی غرق تماشا منی
#کپشن
#عاشقانه#دونفره_عاشقانه #پست_جدید #عاشقانه #love #تکست_ناب #تنهایی #تکست_خاص #دخترونه #عشق #خاصترین ##طنز #خنده_دار #خنده #سرگرمی #ویسگون
#پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن
در خواب میدیدم که تو، شیداترینم کردهای..
در کاخِ قلبِ عاشقت، بالا نشینم کردهای..
تو آسمان بودی و من مهتابِ روی بسترت..
روی تنِ انگشترت نقشِ نگینم کردهای..
پیراهنی بودم که با احساس پوشیدی مرا..
دستی میان دستهای آستینم کردهای..
مستِ نگاهت بودم و مدهوشِ لبهای تَرت..
با جامِ لبریز از شرابت همنشینم کردهای..
دیدم که در آغوش تو، جان و تنم میسوزد و
با امتدادِ بوسه هایت، شرمگینم کردهای..
با گرمی دستت به روی موجِ گیسوهای من..
سرمای غم را بردهای و آتشینم کردهای..
پوشیده بودم دامنی پُرچین و میرقصاندیام..
چرخِ فلک میچرخد و محوِ زمینم کردهای..
تصویر خود را در نگاه روشنِ آیینهات..
دیدم که میخندد دلم، زیباترینم کردهای..
جاری شدی مثل غزل، روی سپید دفترم..
پایانِ شعری عاشقانه، نقطهچینم کرده ای..
تو كيستی كه پراكنده در هوای منی
تنيدهای به وجودم ولی سوای منی
كجای زمزمههايم كجای حادثهای
كجا بجويمت ای جان كه ناكجای منی
گره زدی به نگاهت كلافِ چشم مرا
به اين گرهزدنت هم گرهگشای منی
در اين هجوم سياهی كه ماه پيدا نيست
چه باكم از بيراهه كه روشنای منی
كسی شبيه تو در من مرا به دريا برد
رسيدهام به يقين اينكه ناخدای منی
سؤال كردهام عمری چرا چرا و اينک
تويی كه پاسخ صدها چرا چرای منی
ولی سؤال بدون جواب ماندهی من!
تو ای غريبه كه هستی كه آشنای منی
وقتی نگاهم میکنی غرق تماشا می شوم
در چشم تو گم میشوم یکباره پیدا می شوم
من بی تو چون یک مرده ام در حسرت آغوش تو
وقتی مرا میبوسی ام ، هربار احیا می شوم
هر شب بدون جستجو هم رو به رویم حاضری
هر چند پنهانت کنم بی پرده رسوا می شوم
تا اینکه لمست می کنم فارغ از احوال خودم
خواب و خیال من تویی در تو تمنا می شوم
تو مثل رود جاری و من برکه ی بی ماهی ام
در بی کران عشق تو مانند دریا میشوم
وقتی در آغوش منی عشقی حلول میکند
شوقی برای رفتنی ، راهیِ فردا می شوم
از هرم گرمای تنت هر شب به خواب می روم
با خلسه های قلب آن درگیر رویا می شوم
وقتی مرا میخوانیم یک باره شاعر میشوم
وقتی نگاهم میکنی غرق تماشا منی
#کپشن
#عاشقانه#دونفره_عاشقانه #پست_جدید #عاشقانه #love #تکست_ناب #تنهایی #تکست_خاص #دخترونه #عشق #خاصترین ##طنز #خنده_دار #خنده #سرگرمی #ویسگون
#پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن
۱۳.۶k
۲۲ مرداد ۱۴۰۳