اولین باری که دلت میشکنه ، اولین باری که یه تلخی رو توی ز
اولین باری که دلت میشکنه ، اولین باری که یه تلخی رو توی زندگیت مزه می کنی ، اولین باری که با درد آشنا میشی ...
فریاد میزنی ، حال بدت رو به همه نشون میدی ، درون و بیرونت با هم آوار میشه ، به غریبه و آشنا متوسل میشی واسه درد دل کردن و آروم شدن ...
تهش اینه که هربار توی آینه ضعیف ترین موجود دنیا رو میبینی
از خودت و احوالِ پریشونت بیزار میشی !
یه مدت که بگذره ...
دوزِ دردا و تلخیا و شکست ها که بره بالاتر ، زخم های عمیق تر رو که حس کنی
کم کم ساکت میشی و میریزی تو خودت ...
میخوای داد بزنی و گریه کنی اما نمیتونی،انقدر وجودت پر شده که دیگه چیزی نمیتونه باعث خالی شدنت بشه!
میشی خنثی ترین حالتی که میتونه انسان داشته باشه...
فریاد میزنی ، حال بدت رو به همه نشون میدی ، درون و بیرونت با هم آوار میشه ، به غریبه و آشنا متوسل میشی واسه درد دل کردن و آروم شدن ...
تهش اینه که هربار توی آینه ضعیف ترین موجود دنیا رو میبینی
از خودت و احوالِ پریشونت بیزار میشی !
یه مدت که بگذره ...
دوزِ دردا و تلخیا و شکست ها که بره بالاتر ، زخم های عمیق تر رو که حس کنی
کم کم ساکت میشی و میریزی تو خودت ...
میخوای داد بزنی و گریه کنی اما نمیتونی،انقدر وجودت پر شده که دیگه چیزی نمیتونه باعث خالی شدنت بشه!
میشی خنثی ترین حالتی که میتونه انسان داشته باشه...
۶۰.۰k
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.