اتفاقی دیدمش و از کنار هم رد شدیم و به هم نگاه کردیم ...

اتفاقی دیدمش و از کنار هم رد شدیم و به هم نگاه کردیم و لبخند زدم و مرا نشناخت ...

فهمیدم بسیار شکسته شده‌ام و او نیز آن‌قدرها که می‌گفت دل نبسته‌ بود ...

رد شدم و حس کردم دارم در شهری کوچک در کشوری دور راه می‌روم ...

بله ، خانه‌ی آدمیزاد ممکن است یک‌ مرتبه گم شود ...
دیدگاه ها (۲۵)

می‌گفت آدم اگه بخواد، بالاخره یه دلیلی یه چیزی یه کَسی رو پی...

از زن گُریختم به آخر قصه آخر قصه خود زن بود .‌.. ایستادم به ...

لذت جانکاه یادآوری : در ستایش بوسه‌ای کوتاه و شادکامی اندک ...

گاهی اوقات با ما آدم بزرگ‌ها هم مهربان باشید و گولمان بزنید....

1:Amityville Horror House خانه ترسناک امیتویل من وخانواده ام...

میخواهم در دنیای آرامش غیر درکی خودم غرق بشوم ،چشمانم را ببن...

در اغوش نفرت

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط