یه نامه از ریوتا به آئونو

یه نامه از ریوتا به آئونو:
تولدت مبارک خواهرم... حتی اگه دیگه نیستی کنارم
بچه که بودیم همیشه دو تا شمع بود دو تا لبخند دو تا نفس برای خاموش کردن آرزوها
تو میخندیدی من ادا در می آوردم و مامان همیشه می گفت: «دوقلوهای دردسر!»
حالا هر سال فقط من موندم.
یه شمع به سکوت یه لبخند بی تو

آئونو....
صدات هنوز تو گوشمه خنده هات اون مدل خاص نگاهت وقتی ازم
ناراحت میشدی....
میدونی؟ امسال تولد نگرفتم.
چون بی تو این روز فقط سالگرد نبودنته.
و من هنوز هر سال برات آرزو میکنم... همون آرزوی قدیمی کاش دوباره میتونستم تولدمو با تو جشن بگیرم.
.
.
خوب اره تولد آئونوعه و همینطور من و.....بای بای
دیدگاه ها (۰)

در بیاین تلگرام دیگهههاوسی های جدید تو راه یکشیم اینه

اوسی دیمن اسلیر/آئونو کامی/ نقاشی/ دیجیتالی/ادیتدرود....دلم ...

قرار بود دیگه آرت نکشم ولی نتونستم پس کشیدم دیگه پست نکردم ر...

اگه تلگرام دارید بیاید اینجا https://t.me/Aono_My_Silent_Gal...

«از کوچه که پیچیدی...»بارون تازه بند اومده بود. کوچه‌ها هنوز...

⁶⁸**ا/ت:** «می‌دونم... اما اون نمی‌خواستم کسی بدونه....» **...

نسیمی سرد پرد هارا تکان میداد.روشنی داخل اتاق وجود نداشت بجز...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط