وسط حرف های دیروزمان از او پرسیدم به نظر تو چند سالِ دیگر
وسط حرفهای دیروزمان از او پرسیدم به نظر تو چند سالِ دیگر قرار است کنار هم باشیم؟!
صدایی،جوابی،چیزی درکار نبود؛
چند دقیقه ای به سکوت گذشت و سپس با یک آه و نمیدانمی به سراغم آمد،راستش را بخواهی ترسیدم،از تمام نمیدانمهای زندگیام ترسیدم...
وسط حرفهای دیروزمان از او پرسیدم به نظر تو چند سالِ دیگر قرار است کنار هم باشیم؟!
صدایی،جوابی،چیزی درکار نبود؛
چند دقیقه ای به سکوت گذشت و سپس با یک آه و نمیدانمی به سراغم آمد،راستش را بخواهی ترسیدم،از تمام نمیدانمهای زندگیام ترسیدم...
۱۶.۱k
۲۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.