دلم میخواست اهمیت نمیدادم به هیچچیز

دلم می‌خواست اهمیت نمی‌دادم به هیچ‌چیز،
و هیچ حرف و رویدادے را هزار جور تفسیر نمی‌کردم،
دلم می‌خواست برایم فرقے نمی‌کرد و هیچ چیز را به دل نمی‌گرفتم،
دلم می‌خواست شب‌ها راحت می‌خوابیدم و راحت قرار می‌گرفتم و راحت فراموش می‌کردم اتفاقات و اشتباهات و آدم‌ها را.
اما فراموش نمی‌کردم،
اهمیت می‌دادم،
به دل می‌گرفتم و اندوهگین می‌شدم.
و سخت خوابم می‌برد همیشه،
سخت آرام می‌شدم و سخت به این نتیجه می‌رسیدم که؛
هرچیز و هر اتفاقے ارزش فکر کردن ندارد!
دیدگاه ها (۶)

گاهی هم میگم: کاش من اون آدمی بودم که تو دلت براش تنگ میشد.....

#دت_کوهدشت

دلتنگی می‌دانی چیست؟غرق شدن در یادتفکر به صدایتو مرور هر شب ...

مه لکم

دوست دختر اجاره ای

رمان بغلی من پارت های ۸۹و۹۰و۹۱دیانا: دیگه از بیدار موندن ها ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط