پیشنهادی تاثیر نگاه شهید داداش عباس
.
✍ خانم حسيني – عضو كانال شهيد دانشگر
دانش آموز دوره دبيرستان بودم. شرايط جامعه طوري بود كه باعث بياهميتي من به حجاب شده بود. به محرم و نامحرم بی توجه بودم. هر روز احساس ميكردم دارم از خدا دور ميشوم و بار گناهم سنگينتر ميشود. گاهي در فشار روحي قرار ميگرفتم و نميدانستم چطور از اين بحران روحي و فكري نجات پيدا كنم؟
يك روز جلوی مسجد بنری که تصویر خندان یک جوان خنده رو نصب شده بود توجهم را جلب کرد. به لبخندش خیره شدم و برق نگاهش قلبم را لرزاند. حدس زدم باید شهید باشد. به یکی از دوستانم كه همراهم بود گفتم تو این شهيد را می شناسی؟ گفت نه. ولي زير عكسش نوشته شهید مدافع حرم عباس دانشگر.
دوباره چشمم به چشم شهید افتاد از خودم خجالت کشیدم از وضعی که داشتم از موهايم که بیرون بود از خودم متنفر شدم گریه ام شروع شد، ولی همچنان به لبخند شهید نگاه می کردم. در درونم آتشی شعله ور شده بود و گریه امانم نمی داد. گويا خدای مهربان می خواست من را با يك شهید آشنا کند تا دستم را بگیرد و از مهمانی های گناه دورم کند.
به خانه رفتم. در درونم جنگی آغاز شده بود. راه چاره را نمی دانستم. آن شب خوابیدم. در عالم رؤیا دیدم دارم گریه می کنم. متوجه شدم فردي در اتاق است. سرم را بالا آوردم و دیدم همان شهيد با لبخندش من را نگاه می کند. به من گفت: حالت خوبه؟
از خواب پریدم. دستپاچه شدم توي حال خودم نبودم. فردای آنروز با خودم عهد کردم یک هفته از خانه بیرون نروم. خودم را تنبیه کردم تا با خود بگویم داری به کجا می¬روی؟ چرا این همه غفلت! چرا این همه گناه...!
در شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان قسم خوردم كه آدم شوم، بیدار شوم، عوض شوم، آن شب کلی گریه کردم. عکس شهید عباس دانشگر در گوشی ام بود. مرتب با او درد دل کردم و اشک می ریختم. گفتم دستم را بگیر که دارم هلاک می شوم.
بهش گفتم یک معلم به من معرفی کن من راه درست و غلط را نمی دانم. نمي دانم چی درسته و چی غلطه. همان شب در عالم رؤیا دیدم در کربلا در بین الحرمین هستم و شهید عباس دانشگر به سمتم اومد، در حالی که می خندید.
گفت: بهترین معلم ، قرآن است. قرآن را زیاد بخوان.
از خواب پریدم. تصمیم گرفتم با قرآن بیشتر اُنس بگیرم. محبت شهید شامل حالم شد. الان حافظ قرآن کریم شده ام و دستورالعمل عبادی معنوی شهید را خواندم. اوّلین برنامه او در زندگی که نماز اوّل وقت بود را انتخاب کردم. سعی می کنم با تمام توان نمازهایم را اوّل وقت بخوانم.
#ادامه_دارد
#یادشهداباصلوات
#کتاب_تاثیرنگاه_شهید
⭕منبع: کتاب تاثیرنگاه شهیدص184
#مدافع_حرم
#شهید_عباس_دانشگر
╭─┅─•🍃🌸🍃•─┅─╮
@shahid_abas_daneshgar
╰─┅─•🍃🌸🍃•─┅─╯
کانال سروش
✍ خانم حسيني – عضو كانال شهيد دانشگر
دانش آموز دوره دبيرستان بودم. شرايط جامعه طوري بود كه باعث بياهميتي من به حجاب شده بود. به محرم و نامحرم بی توجه بودم. هر روز احساس ميكردم دارم از خدا دور ميشوم و بار گناهم سنگينتر ميشود. گاهي در فشار روحي قرار ميگرفتم و نميدانستم چطور از اين بحران روحي و فكري نجات پيدا كنم؟
يك روز جلوی مسجد بنری که تصویر خندان یک جوان خنده رو نصب شده بود توجهم را جلب کرد. به لبخندش خیره شدم و برق نگاهش قلبم را لرزاند. حدس زدم باید شهید باشد. به یکی از دوستانم كه همراهم بود گفتم تو این شهيد را می شناسی؟ گفت نه. ولي زير عكسش نوشته شهید مدافع حرم عباس دانشگر.
دوباره چشمم به چشم شهید افتاد از خودم خجالت کشیدم از وضعی که داشتم از موهايم که بیرون بود از خودم متنفر شدم گریه ام شروع شد، ولی همچنان به لبخند شهید نگاه می کردم. در درونم آتشی شعله ور شده بود و گریه امانم نمی داد. گويا خدای مهربان می خواست من را با يك شهید آشنا کند تا دستم را بگیرد و از مهمانی های گناه دورم کند.
به خانه رفتم. در درونم جنگی آغاز شده بود. راه چاره را نمی دانستم. آن شب خوابیدم. در عالم رؤیا دیدم دارم گریه می کنم. متوجه شدم فردي در اتاق است. سرم را بالا آوردم و دیدم همان شهيد با لبخندش من را نگاه می کند. به من گفت: حالت خوبه؟
از خواب پریدم. دستپاچه شدم توي حال خودم نبودم. فردای آنروز با خودم عهد کردم یک هفته از خانه بیرون نروم. خودم را تنبیه کردم تا با خود بگویم داری به کجا می¬روی؟ چرا این همه غفلت! چرا این همه گناه...!
در شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان قسم خوردم كه آدم شوم، بیدار شوم، عوض شوم، آن شب کلی گریه کردم. عکس شهید عباس دانشگر در گوشی ام بود. مرتب با او درد دل کردم و اشک می ریختم. گفتم دستم را بگیر که دارم هلاک می شوم.
بهش گفتم یک معلم به من معرفی کن من راه درست و غلط را نمی دانم. نمي دانم چی درسته و چی غلطه. همان شب در عالم رؤیا دیدم در کربلا در بین الحرمین هستم و شهید عباس دانشگر به سمتم اومد، در حالی که می خندید.
گفت: بهترین معلم ، قرآن است. قرآن را زیاد بخوان.
از خواب پریدم. تصمیم گرفتم با قرآن بیشتر اُنس بگیرم. محبت شهید شامل حالم شد. الان حافظ قرآن کریم شده ام و دستورالعمل عبادی معنوی شهید را خواندم. اوّلین برنامه او در زندگی که نماز اوّل وقت بود را انتخاب کردم. سعی می کنم با تمام توان نمازهایم را اوّل وقت بخوانم.
#ادامه_دارد
#یادشهداباصلوات
#کتاب_تاثیرنگاه_شهید
⭕منبع: کتاب تاثیرنگاه شهیدص184
#مدافع_حرم
#شهید_عباس_دانشگر
╭─┅─•🍃🌸🍃•─┅─╮
@shahid_abas_daneshgar
╰─┅─•🍃🌸🍃•─┅─╯
کانال سروش
۵۷.۴k
۰۹ اردیبهشت ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.