فیک برادر مافیا p2
فیک برادر مافیا p2
+ امممم..... ار .. ه ...... ولی...... شما اسم منو از کجا میدونید!؟ ( تعجب)
_منم..... جین....... برادرت
+اقای محترم فکنم اشتباه گرفتید. من تک فرزندم.
_ چ..... چییییی. چی داری میگی ا/ت . منممم جین. برادر بزرگت ( بغض . داد)
+ (تعجب . کمی ترس)
*پسرا بعد از شنیدن صدای داد جین سریع اومدن پیشش که از تعجب شاخ دراوردن*
( بچه ها من علامتای پسرارو یادم نیس برای همین اسم مینویسم 😐)
جیمین: ا... ا/ت خودتی؟
+ اه چرا همش همچین سوالی میپرسین هاااا؟ ( اخرش کمی داد)
کوک: اخ..... اخه
+ اخه چی هااان؟ . اخه چ * ا/ت حرفش با سر دردی که گرفت قطع شد و دستاشو رو سرش فشار میداد و نفس نفس میزد *
ا/ت ویو...........
داشتم حرف میزدم که سرم به شدت درد گرفت در حدی که نفس نفس میزدم و جیغ های خفه ای میزدم. چشامو بسته بودم و چیزای نامفهومی مثل خاطره از جلو چشمان رد میشدن. توی اون رویا ها یا خاطره ها منم...... بودم. خیلی برام عجیب بود. من اصلا همچین چیزایی رو یادم نمیاد.
فلش بک/ ۳ سالگی ا/ت/ عزاداری مامان باباشون
+ امممم..... ار .. ه ...... ولی...... شما اسم منو از کجا میدونید!؟ ( تعجب)
_منم..... جین....... برادرت
+اقای محترم فکنم اشتباه گرفتید. من تک فرزندم.
_ چ..... چییییی. چی داری میگی ا/ت . منممم جین. برادر بزرگت ( بغض . داد)
+ (تعجب . کمی ترس)
*پسرا بعد از شنیدن صدای داد جین سریع اومدن پیشش که از تعجب شاخ دراوردن*
( بچه ها من علامتای پسرارو یادم نیس برای همین اسم مینویسم 😐)
جیمین: ا... ا/ت خودتی؟
+ اه چرا همش همچین سوالی میپرسین هاااا؟ ( اخرش کمی داد)
کوک: اخ..... اخه
+ اخه چی هااان؟ . اخه چ * ا/ت حرفش با سر دردی که گرفت قطع شد و دستاشو رو سرش فشار میداد و نفس نفس میزد *
ا/ت ویو...........
داشتم حرف میزدم که سرم به شدت درد گرفت در حدی که نفس نفس میزدم و جیغ های خفه ای میزدم. چشامو بسته بودم و چیزای نامفهومی مثل خاطره از جلو چشمان رد میشدن. توی اون رویا ها یا خاطره ها منم...... بودم. خیلی برام عجیب بود. من اصلا همچین چیزایی رو یادم نمیاد.
فلش بک/ ۳ سالگی ا/ت/ عزاداری مامان باباشون
۷.۹k
۲۹ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.