رمان ملک قلبم
رمان ملک قلبم
پارت ۱۰۰
ارسلان، تند تند میخوردم
دیانا، ارسلان بکن توم
ارسلان، شلوارکمو درآوردم پاهاشو دادم بالا فرو کردم وای دیانا چرا اینقدر تنگ شدی یه سال نبودم
دیانا، آه
ارسلان، بعد چند ت.ل.م.ب.ه هر دومون ا.ر.ض.ا شدیم
دیانا، ای ارسلان
ارسلان، ببخشید
دیانا، اشکال نداره خودمم لازم داشتم
ارسلان، بریم حموم
دیانا، منو گذاشت تو وان بعد از کلی شیطونی های ارسلان از حموم اومدیم بیرون
ارسلان، بیا
دیانا، جان
ارسلان، بیا موهاتو خشک کنم
دیانا، مرسی قربونت برم
ارسلان، خدانکنه سشوار و روشن کردم دستمو کردم لای موهاش و موهاشو خشک میکردم در آخر موهای خودمم خشک کردم
دیانا، ارسلان برام لباس آورد تنم کرد خودشم لباس پوشید اومد کنارم دراز کشید چشمامونو هنوز رو هم نداشته بودیم که
ارسلان، صدای گریه ارغوان اومد رفتم اتاقش آوردمش پیش دیانا
دیانا، آقا ارسلان میبینی کارا تو الان من لا این سینه ها به این بچهه چطوری شیر بدم
ارسلان، آروم میخوره
دیانا، بهش شیر دادم ارسلان برتتش گذشت اتاقش اومد کنارم خوابید
ارسلان، بعد چند مین هر دومون خوابمون برد
ببخشید دیر شد خسته بودم حمایت کنید
پارت ۱۰۰
ارسلان، تند تند میخوردم
دیانا، ارسلان بکن توم
ارسلان، شلوارکمو درآوردم پاهاشو دادم بالا فرو کردم وای دیانا چرا اینقدر تنگ شدی یه سال نبودم
دیانا، آه
ارسلان، بعد چند ت.ل.م.ب.ه هر دومون ا.ر.ض.ا شدیم
دیانا، ای ارسلان
ارسلان، ببخشید
دیانا، اشکال نداره خودمم لازم داشتم
ارسلان، بریم حموم
دیانا، منو گذاشت تو وان بعد از کلی شیطونی های ارسلان از حموم اومدیم بیرون
ارسلان، بیا
دیانا، جان
ارسلان، بیا موهاتو خشک کنم
دیانا، مرسی قربونت برم
ارسلان، خدانکنه سشوار و روشن کردم دستمو کردم لای موهاش و موهاشو خشک میکردم در آخر موهای خودمم خشک کردم
دیانا، ارسلان برام لباس آورد تنم کرد خودشم لباس پوشید اومد کنارم دراز کشید چشمامونو هنوز رو هم نداشته بودیم که
ارسلان، صدای گریه ارغوان اومد رفتم اتاقش آوردمش پیش دیانا
دیانا، آقا ارسلان میبینی کارا تو الان من لا این سینه ها به این بچهه چطوری شیر بدم
ارسلان، آروم میخوره
دیانا، بهش شیر دادم ارسلان برتتش گذشت اتاقش اومد کنارم خوابید
ارسلان، بعد چند مین هر دومون خوابمون برد
ببخشید دیر شد خسته بودم حمایت کنید
۶.۷k
۲۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.