No like ...
No like ...
میگه ؛ ...
بی خبری ...
روحم را روحت ( آرام ) نمی گذارد ...
یادم که می افتد ، چند روزی می خشکم ( بهم میریزم ) ...
اما ... من که کم نیاوردم ، در مقابل حرف ...
اینجوری نمونده و ... نمی مونه ...
تو آینه به خودم نیگا کردم و متوجه شدم ...
کی ...چه زمانی تو را پنهان کردم ...
تو را آشکارا در مقابل چشم دوستت داشتم ...
ببین چه زمانیست که بر روی حرفم مانده ام
هرشب با آتش کابوس بیدار میشم ...
با آتیش دوست داشتنم ...
خودم دارم میسوزم ...
خُب ...نشد که بشه
میدونی ... نسل بچه های پدر آدم و
مادر حوا ...به خاطر تعصب هاشون مجبور میشن که برگردن ...
خُب بگو ...حالا فک کن دو بار ش نتونستی که از زمین برم داری ... حالا بار سوم میخوای
از زمین برم داری ...
میدونم ، عهد بسته بود ...
ببین ، در ظاهر اسمش عشقِ ، اما ...
از نواده ۲۰ ورقی کمتر از این هم ...
بگذریم ...که ...
میگه ؛ ...
بی خبری ...
روحم را روحت ( آرام ) نمی گذارد ...
یادم که می افتد ، چند روزی می خشکم ( بهم میریزم ) ...
اما ... من که کم نیاوردم ، در مقابل حرف ...
اینجوری نمونده و ... نمی مونه ...
تو آینه به خودم نیگا کردم و متوجه شدم ...
کی ...چه زمانی تو را پنهان کردم ...
تو را آشکارا در مقابل چشم دوستت داشتم ...
ببین چه زمانیست که بر روی حرفم مانده ام
هرشب با آتش کابوس بیدار میشم ...
با آتیش دوست داشتنم ...
خودم دارم میسوزم ...
خُب ...نشد که بشه
میدونی ... نسل بچه های پدر آدم و
مادر حوا ...به خاطر تعصب هاشون مجبور میشن که برگردن ...
خُب بگو ...حالا فک کن دو بار ش نتونستی که از زمین برم داری ... حالا بار سوم میخوای
از زمین برم داری ...
میدونم ، عهد بسته بود ...
ببین ، در ظاهر اسمش عشقِ ، اما ...
از نواده ۲۰ ورقی کمتر از این هم ...
بگذریم ...که ...
۲.۰k
۱۱ آذر ۱۴۰۳